قرآن وسائینس سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید.
کتاب بیست و ششم «صحیح البخاری شریف» سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید
«احادیث صحیح البخاری شریف»
کتاب 26 الحـج
با ب [ 1] : وجوب حج وفضیـلت آن
( 769) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنه) روایت است که گفت: فضل بن عباس به پشت سر پیغمبرخدا(صلی الله علیه وسلم) سواربود ،زنی ازمردم( خـَثـعـم) آمد،فضل بطرف آن زن، وآن زن بطرف فضل نگاه می کرد، پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) روی فضل رابطرف دیگردورمی دادند، آن زن گفت: یارسول الله! حجی که از طرف خدا فرض است، برپدرم که پیر پاافتادۀاست،وخو درابرمرکوب گرفته نه میتواندفرض گردیده است،آیا من از عوض اوحج کرده می توانم ؟فرمودند : ﴿بلی ! ﴾ واین واقعه درحجة الوداع واقع گردید . ( رواءالبخاری 1513) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 2 ] : این قول خداوندمتعال«ج» که : ( 22:27)﴿ و مردم را دعوت عمومي به حج كن تا پياده و سواره بر مركبهاي لاغرازهر راه دور (به سوی خانه خدا) بيايند.﴾
( 770) ـــ ازابن عُمر( رضی الله عـنهما) روایت است که گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادر( ذوحلیفه )دیدم که بررا حلۀ خویش سوارگردیده وتاهنگامیکه راحله کاملأبه راه افتاد تلبیه می گفتند. ( رواءالبخاری 1514)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 3 ] : حج کردن بر شتر بارکش
( 771) ـــ ازانس( رضی الله عـنه ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) برشتری حج کردندکه دو راحلۀ شان نیزبربالای همان شتر بارشده بود. ( رواءالبخاری 1517)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 4 ] : فضیلت حج مـبـرور.
( 772) ـــ از عائیشه اُ م المؤمنین( رضی الله عـنها ) روایت است که گفت: یارسول الله !فکر میکنیم که جهاد بهترین اعمال باشد، وما [زنها] جهادنه کنیم ؟ فرمودند :
﴿ نه خیر! بهترین جهادبرای شما، حج مبرور است ﴾ ( رواءالبخاری 1520)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
( 773) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت:از پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) شنیدم که فرمودند :
﴿ کسیکه برای خدا حج کرده، ودرحج خودمرتکب جماع و فحش وکاربدی نه گردد ، طوری از حج برمیگردد، به مانند روزی که ازمادرش زائیده شده است ﴾. ( رواءالبخاری 1521)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 5 ] : میقا ت اهل یمـن
( 774) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) برای اهل مدینه ( ذوالحلیفه ) وبرای اهل شام (جـُحـفه )، وبرای اهل نجد ( قرن منازل) وبرای اهل یمن ( یـلـمـلم )را مـیقات تعین نموده [وفرمودند]: ﴿ این مواقیت برای این مردم، وبرای کسانی است که ازغیر این مردم، ازین مـیقاتها گذشته وارادۀ حج ویا عـُمره راداشته باشند، و کسیکه بعد ازین مواقیت [ بطرف مکه ]سکونت دارد ، میقاتش از همان جائی است که ارادۀ حج رانموده است،حتی میقات اهل مکه، شهرمکه است﴾. ( رواءالبخاری 1530)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 6 ] : .
( 775) ـــ ازعبدالله بن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درهمواری ( ذوالحلیفه ) شتر شان راخوابانده ونماز خواندند ، وعبدالله بن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) نیز همین کاررامیکرد. ( رواءالبخاری 1532)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 7 ] : رفتن پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) ازراه ( شـَجـَرهَ ). ( 776) ـــ ازعبدالله بن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) وقت رفتن ( ازمدینه ) از راه ( شـَجـَرهَ )می رفتند، وهنگام داخل شدن[ به مدینه] ازراه ( مـُعـرَس ) داخل می گردیدند، و پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) وقتیکه[ از مدینه ] به قصدرفتن به مکه خارج می شدند درمسجد ( شـَجـَرهَ )، ووقت باز گشتن بسوی مدینه ، درمسجد( ذوالحلیفه ) دردامن وادی، نماز می خواندند، وشب راتاصبح همانجا می خوابیدند.
( رواءالبخاری 1533)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 8 ] : این گفتۀ پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) که : ﴿ منطقۀ عـقیق د شت مبارکی است﴾.
( 777) ـــ از عـُمر ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت :از پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) در(وادی عـقیق ) شنیدم که فرمودند:
﴿ شب گذشته جبرئیل ازجانب پروردگارآمده وگفت:دراین دشت مبارک نماز بخوان، ونیت کن که: اعمال عـُمره رابااعمال حج باهم انجام دهی﴾. ( رواءالبخاری 1534)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 778) ـــ ازابن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت :هنگامیکه پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) در( ذوالحلیفه ) استراحت کرده بودند، درخواب دیدند که کسی برای شان گفت: تودردشت مبارکی قرارداری.
( رواءالبخاری 1535)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 9 ] :سـه بار شـستن خوشبوئی از جا مـه.
( 779) ـــروایت است که یـَعـلـَی بن آُمـَیـَه( رضی الله عـنه ) برای عـُمر ( رضی الله عـنه ) گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادرهنگام نزول وحی برایم نشان بده ، یـَعـلـَی بن آُمـَیـَه( رضی الله عـنه ) میگویدهنگامیکه پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) باعدۀ ازاصحاب خود به ( جـَعـرانـَه ) بودند ، شخصی آمده وگفت : یارسول الله! اگر شخصی احرام بسته وجامه هایش معطر باشد حکمش چیست ؟ پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )ساعتی سکوت نموده، ودرین هنگام وحی برای شان نازل گردید، عـُمر ( رضی الله عـنه ) درین وقت به من اشاره نمود، من آمده و[دیدم ]که پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) درزیر جامۀ که بالای شان سایه نموده است نشسته اند، سرم راداخل نموده ودیدم که رخسارشان سرخ گردیده وناله می کنند، سپس این حالت ازایشان دورگردیده وفرمودند: ﴿ آن شخصیکه از عـُمره سوال نمود، کجااست ؟ ﴾. آن شخص راآوردند، پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند : ﴿خوشبوئی راکه [ استعمال کرده ای] سـه بار بشوی ، قبایت را ازتـنـت بیرون کن ، و عـُمره ات را طوری انجام بده که حجت راانجام میدهی ﴾. ( رواءالبخاری 1536)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 10 ] :استعمال خوشبوئی هنگام احرام بستن وبیان لبا سیکه به آن احرام بسته می شود.
( 780) ـــاز عا ئیشه( رضی الله عـنها ) همسر پیغمبر خدا( صلی الله علیه وسلم ) روایت است که گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادرهنگام احرام بستن ،ودروقت بیرون شدن ازاحرام ، وپیش از اینکه به خانۀ کعبه طواف نمایند،خوشبوئی می زدم. ( رواءالبخاری 1539)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 11 ] : کسیکه درحال مـُلـَبـَد بودن سرش احرام بسته است.
( 781) ـــ ازابن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درحالیکه سر شان مـُلـَبـَد بود[ یعنی : به سر شان چیزی مانند حنا یا خطمی رابسته بودند] نیت احرام نمودند. ( رواءالبخاری 1540) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 12 ] :احرام بستن از مسجد ( ذوالحـلیـفه )
( 782) ـــ وازابن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) جزازمسجد( ذوالحلیفه ) ازجای دیگری، نیت احرام نه می کردند. ( رواءالبخاری 1541) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 13 ] :سوارشدن دو نفر بریک مرکوب درحج
( 783) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که ازعرفات تا مزدلفه اسامـه ( رضی الله عـنه ) ، واز مزدلفه تا مـُنی فضل( بن عباس( رضی الله عـنهما ) پشت سر پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) سوار بودند، هردوی شان گفتند که : پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) تاهنگام زدن جـُمرۀ عـقـَبه تلبیه می گفتند.
( رواءالبخاری 1543،1544)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 14 ] : آنچه که پوشیدن آن ازقبیل ثـیاب ، وازار ، ورداء ، برای محرم روا است . ( 784) ـــ وازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است کهکه گفت : پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) وصـحـابـه ( رضی الله عـنهم ) بعد از شاه زدن سرواستعمال روغن ، وپوشیدن ازارورداء ، از مدینه خارج گردیدند ،و پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) ازپوشیدن هیچ نوع ازاروردائی بجزازازار وردائی که به زعفران معطر گردیده وبرجلد اثر می کند، نهی نه فرمودند. [ شب را به ( ذوالحـَلیفه ) بودند ] چون صبح شد راحلۀ شان را سوار گردیدند، وهنگامیکه راحله کاملا به راه افتاد وبه همواری ( بـیداء ) رسیدند ، با صحابه ( رضی الله عـنهم ) تـلبـیه گفته وشتر هدیۀ حج خودرانشانی نمودند، واین وقتی بود که پنج روز ازماه ( ذوالقعده ) باقیمانده بود . چون به مـکه رسیدند ، چـهارروزاز(ذوالحجه) گذشته بود، به خانه [ کعبه ] طواف کرده، وبین صفا ومـروه سعی نمودند،وچون شتر هـدی شان را قبلا فرستاده بودند، خودراحلال نه ساختند، زیرا شتررا علامه دارساخته بودند، بعدازان به قسمت بلند مـکه درحالیکه ارادۀ حج راداشتند، نزدیک ( حـُجـُون ) منزل نمودند،ودیگر تا هنگامیکه از عرفات برگشتند، بطرف خانۀ کعبه نرفتند، [ بعدازبرگشتن ازعرفه] به صحابـه ( رضی الله عـنهم ) امر نمودندتا به خانۀ کعبه طواف کرده وبین صفا ومـَروه سعی نمایند، سپس موی سر شان راکوتاه نموده و خودراحلال سازند، واین برای کسی است که قبلأ شتر ( هـدی ) حج را نشانه دارنه ساخته ونه فرستاده است ،وکسیکه همسرش بااواست، نزدیک شدن باهمسر، استعمال خوشبوئی ، وپوشیدن لباس برایش روا است . ( رواءالبخاری 1545)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 15 ] : تـَـلـبِـیـَه گـفـتـن
( 785) ـــ ازعبدالله بن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که تـلـبـیۀ پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) چنین بود :
²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ²«لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ،اِنَّ الْحَمدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ ، لاشريكَ لَكَ » ترجمه :ــ ( از تهیه کننده ) [ 1ـ من در خدمت حاضرم پرودرگارا! 2ـ من حاضرم، تو شریک نداری، من حاضرم، 3ـ همه تعریفها« ثنا وصفت» برای تو مخصوص است و تمام نعمت ها و پادشاهی از آن توست. 4 ـ تو شریک نداری من حاضرم. ] ²{{ ²²{{ ²²{{²{{ ²²{{ ²²{{²{{ ²²{{ ²²{{
( رواءالبخاری 1549)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 16 ] : حـمد ، وتـسبـیح ، وتـکبـیر پیش از تـَـلـبِـیـَه گـفتن وسوار شدن بر راحله
( 786) ـــ ازانـس( رضی الله عـنه) روایت است که گفت: درحالیکه ما با پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )بودیم، نماز پیشین رادرمدینۀ [منؤره ]چهار رکعت، ونمازعصررادر ( ذوالحـَلیفه ) دورکعت ادانمودند،بعدازآن درآنجا خواب شده تا صبح گردید،بعدازآن راحلۀ شان را سوارشدند، وچون به( بـیداء ) رسیده وراحله کاملا به راه افتاد، بعداز حـمد خدای متعال، وتسبیح وتکبیر، برای حج وعـُمره نیت کردند، ودیگران نیزبرای ادای حج وعـُمره نیت نمودند. هنگامیکه به مکه رسیدیم، [ بعدازادای مراسم عـُمره]به مردم امر نمودند تاخودراحلال سازند، تااینکه روز تـَرویه[ روز 8 ذوالحجه ] آمد، دراین روزبرای ادای حج احرام بستند، انس ( رضی الله عـنه) میگوید : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )چندین شتررا بدست خوددرحالت استاده ذبح نمو دند،و پیغمبر خدا( صلی الله علیه وسلم ) درمدینه دو قوچ سفید رنگ را ذبح می نمودند. ( رواءالبخاری 1551) ²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ² [ تـَرویه ] چه است؟: سابقاً روز هشتم ذیالحجه عدهای مشكهای پر از آب را به عرفات میبردند تا حاجیها در روز عرفه از تشنگی هلاك نشوند، و به همین دلیل این روز را روز تـَرویه میگفتند حاجیان در این روز از خانه خود در مکه احرام می بستند ، سپس قبل و یا بعد از زوال آفتاب بسوی منی راهی می شدند و در آنجا ندای لبیك سر می دادند« ازتهیه کننده » ] . ²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ² ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 17 ] : تـَـلـبِـیـَه گفتن روی به قبله.
( 787) ـــ ازا بن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : اودائمأ از( ذوالحـَلیفه ) نیت حج می کردچون به حرم می رسید از تلبیه گفتن بس می کرد، وچون به منطقۀ ( ذوطـُوی )می رسید، شب رادرانجا می خوابید، چون نماز صبح را[درآنجا ]ادا می نمودغسل می کرد، چون نظرش این بودکه پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) چنین می کردند. ( رواءالبخاری 1553) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 18 ] : تـَـلـبِـیـَه گفتن هنگام سرازیر شدن بسوی وادی
( 786) ـــ ازابن عباس( رضی الله عـنهما) روایت است که گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )فرمودند:
﴿ ...هرچه که موسی (علیه السلام )است، گویاهمین حالا بطرفش نگاه می کنم که درهمین وادی سرازیر گشته وتلبیه می گوید﴾. ( رواءالبخاری 1555)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 19 ] : کسیکه درزمان پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم)مانند نیت شان بحج ، نیت نموده است
( 789) ـــ ازابو موسی( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )مرابسوی قومی به یمن فرستاده بودند، چون باز آمدم ایشان در بطحای [مکه] بودند، ازمن پرسیدند:نیت چه نوع حجی نموده ای ؟گفتم :نیت همان حجی رانموده ام که پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) نموده اند ، فرمودند: ﴿ هـدی شکرانه باخود آوردی؟ ﴾. گفتم : نه!،مراامرنمودند تابه خانۀ کعبه طواف کرده وبین صفا ومروه سعی نمایم ،بعدازآن به من امر نموده ومن خودرا حلال ساختم،نزدزنی ازاقوامم آمده وآن زن سرم را شانه نموده ،ویا آنکه شست. چون زمان [ خلافت ] عـُمر( رضی الله عـنه ) رسیدگفت : جزبه کتاب خدا عمل نه خواهیم کرد، وکتاب خدامارا به تمام نمودن امر می نماید، خداوندمتعال می فرماید :
( 196 :2)( وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ) ترجمه : (و حج و عمره را براي خدا به اتمام برسانيد!.... ) ²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ²²{{ ² وجز به سنت پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) عمل نه خواهیم کرد،و پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) تازمانیکه هـدی [ قربانی ] راذبح نه نمودند، خودرا حلال نه ساختند. ( رواءالبخاری 1559)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 20 ] : این قول خداوند متعال که می فرماید: ( 2:197)( ﴿ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ.. ﴾. ﴿ حج [در] ماه های معینی است...﴾.
( 790) ـــ حدیث عائیشه( رضی الله عـنها )درموضوع حج، قبلد گذشت،ودرین روایت میگوید : با پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )درماهای حج، شبهای حج،واوقات حج[ازمدینه] بیرون شده وبه ( سـَرِف )منزل گزیدیم. عائیشه( رضی الله عـنها )میگوید: پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )نزدصحابۀ شان رفته وفرمودند: ﴿ کسیکه باخود هـدی نداشته باشد،اگر خواسته باشدمی تواند حج خودرا به عـُمره تبدیل نماید،ولی کسیکه باخود ( هـدی) دارد، چنین کاری راکرده نه می تواند. ﴾. عائیشه( رضی الله عـنها )میگوید: کسانیکه حج خودرا به عـُمره تبدیل نموده، وکسانیکه تبدیل نکردندهمگی از صحابۀ پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) بودند، ومیگوید : ولی خود پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )وعدۀ ازصحابه که عددشان زیادبود چون باخود (هـدی )آورده بودند،نه توانستندعمل عـُمره راانجام دهند وعائیشه( رضی الله عـنها ) بقیۀ حدیث را ذکر نمود. ( رواءالبخاری 1560) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 21 ] : حج تـمـتع ، حج قـِران ، وحج اِفراد وفسخ حج برای کسیکه ( هدی) همرایش نیست.
( 791) ـــ از عائیشه( رضی الله عـنها )درروایت دیگری آمده است که گفت:با پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) خارج گردیدیم ، ومی دانستیم که این سفر جزبرای ادای حج، به قصد دیگری نیست ، هنگامیکه به مکه رسیدیم بخانۀ کعبه طواف نمودیم،و پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) کسانی را که( هـدی ) نه فرستاده بودندامر نمودندتا [بعدازادای عـُمره]خودرا حلال سازند، وآنهاخودراحلال ساختند ، وهمسران پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) چون( هـدی ) نه فرستاده بودند ، نیز خودراحلال ساختند عائیشه( رضی الله عـنها )میگوید :چون من به عادت ماهانه دچارشده بودم نتوانستم بخانۀ کعبه طواف نمایم،چون شب باز گشت از ( مـُنی ) فرارسید گفتم: یارسول الله! مردم هم حج نمودند وهم عـُمره ، ومن تنها حج نموده وبرگردم ؟ فرمودند : ﴿ شبهای که به مکه آمده بودیمطواف نکرده بودی؟ ﴾. گفتم : نـه، فرمودند: ﴿ بابرادرت رفته وازتنعیم نیت عـُمره کن ، ووعدۀما درفلان جا باشد. ﴾. صفیه ( رضی الله عـنها) [چون به عادت ماهانه گرفتارشده بود] گفت :فکر میکنم که من سبب تاخیرهمراهان شوم ، پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )فرمودند : ﴿ ای زن شوم سر تراشیده! مگر روزعید طواف نه کردی؟﴾. گفت :چراطواف کردم، فرمودند : ﴿ دیگر باکی نبوده، وبه سفرت ادامه بده . ﴾. ( رواءالبخاری 1561)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 792) ـــ واز عائیشه( رضی الله عـنها )درروایت دیگری آمده است که گفت : در( حجةالوداع ) با پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) عزم ادای حج رانمودیم، بعضی از مایان تنها نیت عـُمره، وعدۀ نیت حج وعـُمره، ومردم دیگری نیت تنها حج رانمودند، ولی پیغمبرخدا( صلی الله علیه وآله وسلم ) نیت حج رانموده بودند، کسانیکه نیت حج ویانیت حج وعـُمره را نموده بودند.، تاروز عید قربان خودراحلال نه ساختند. ( رواءالبخاری 1562) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 793) ـــ روایت است که عثمان( رضی الله عـنه ) ازحج تمتع ، وازجمع کردن بین عـُمره وحج نهی نمود ، چون علی( رضی الله عـنه ) این چیزرادید، حج وعمره راباهم نیت نموده وگفت: سنت پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم )رابه گفتۀ هیچ کسی ترک نه خواهم کرد. ( رواءالبخاری 1563)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 794) ـــ ازابن عباس( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت: [ اهل جاهلیت ] فکر می کردند که عـُمره نمودن درماهای حج ازبدترین کارهای زشت درروی زمین است، ازاین جهت ماه محرم راصفر نامیده ومیگفتند: هنگامیکه پشت شتران التیام یافته،واثرپای شتران ازراه هامحوگردید، وماه صفر خارج شد، عـُمره برای کسیکه نیت عـُمره کردن راداشته باشد ، روا میگردد. پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )وصحابه ( رضی الله عـنهم ) صبح روزچهارم [ ذوالحجه ]به نیت ادای حج ، به مکه رسیدند،و پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) به آنها امر نمودندتاحج خودرابه عـُمره تبدیل نموده [ وخودراحلال سازند]،این کار برصحابه ( رضی الله عـنهم )دشوار تمام شد، گفتند :یارسول الله!این چه نوع حلال ساختنی است ؟فرمودند : ﴿ حلال ساختن کامل ﴾. ( رواءالبخاری 1564)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 795) ـــ ازحـفـصه( رضی الله عـنها) همسر پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )روایت است که گفت: یارسول الله! چه سبب است که مردم بعدازادای عـُمره خودرا حلال می سازند ، وشما خودراحلال نه ساختید؟ فرمودند : ﴿ من سر خودرا مـُلـَبدساخته [ تلبید : عبارت از استعمال نمودن چیزی به موی سرغرض چسپیدن آن به یکدیگراست ،مانند: حنا و امثال آن ] وهـدی ام رانشانی دارنموده ام،وتاهنگامیکه شترم را ذبح نه کنم، خودراحلال نه خواهم ساخت. ﴾. ( رواءالبخاری 1566)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 796) ـــ روایت است که شخصی ازابن عباس(رضی الله عـنهما) راجع به حج تمتع پرسان نموده وگفت : مردم مرا ازانجام دادن آن نهی می نمایند،[ ابن عباس(رضی الله عـنهما) ] اورا به انجام دادن حج تمتع امر نمود، آنشخص [ بعدازادای حج تمتع ] گفت : درخواب دیدم که گویا شخصی به من میگوید:حج تونیک ومقبولی است ،وعـُمره ات عـُمرۀ نیک ومقبولی است ،ازخوابی که دیده بود، به ابن عباس(رضی الله عـنهما) خبرداد، اوگفت:سبب آنست که[ حج تمتع ] سنت حضرت پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) است. ( رواءالبخاری 1576) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 797) ـــ ازجابر بن عبد الله (رضی الله عـنهما)روایت است که گفت:با پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) درهمان سالیکه شتران هـدی راباخودبرده بودندحج نمودم ، حضرت پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) به مردم گفتند: ﴿بعداز طواف به خانه، وسعی بین صفا ومروه، خودراحلال ساخته، وموی سر خودراکوتاه نمائید، بعدازآن همین طوردرحالت حلال تاروز (ترویه ) باقی بمانید ودراین روز تلبیه گفته ونیت حج نمائید وبه این طریق حج مفردی را که نیت کرده بودید، به حج تمتع مبدل سازید. ﴾. صحابه (رضی الله عـنهم ) : چگونه آن راعـُمره بسازیم در حالیکه به نیت حج احرام بسته بودیم؟ فرمودند: ﴿ آن چه را به شماامر می کنم، انجام دهید، اگرمن هم (هـدی ) را قبلأ نه فرستاده بودم، همین کاری راکه بشما میگویم انجام میدادم، ولی اکنون تاهنگامیکه (هـدی )درجای معین اش نرسد، به هیچ شکلی خود را حلال ساخته نه میتوانیم﴾. [ صحابه چون این را شنیدند]،موافق امر پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) عمل نمودند. ( رواءالبخاری 1568) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 22 ] : حـج تـمـتـع
( 798) ـــ ازعـمران( رضی الله عـنه) روایت است که گفت: مایان درزمان پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) حج تمتع را انجام دادیم، وقرآن هم موافق آن نازل گردید، بعدازان شخصی به رأئی خود چیزی که به نظر ش آمد گفت . ( رواءالبخاری 1571) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 23 ] : ازکجابایدبه مکه داخل گردید. ( 799) ـــ ازابن عـُمر ( رضی الله عـنهما) روایت است که : پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) به مکه ازراه ( کـَدَاء ) ازقسمت بالائی آن به ( بـطـحاء ) داخل گردیدند، وهنگام خارج شدن از مکه ، ازقسمت سفلای آن خارج شدند. ( رواءالبخاری 1575)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 24 ] : فضیلت مکه وبنای آن.
( 800) ـــ از عائیشه( رضی الله عـنها ) روایت است که گفت : ازپیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) سوال نمودم که آیا این دیوار کوتاه جزء از خانه است ؟ فرمودند : ﴿ بلی﴾. گفتم پس چرا آن را به خانه داخل نه کردند ؟ فرمودند: ﴿ امکانات قوم توکمی نمود﴾. گفتم چرادروازۀ خانه بلند ساخته شده است ؟ فرمودند : ﴿ قوم توازاین جهت چنین کردند تا هرکه راخواسته باشندبرایش اجازۀ داخل شدن داده ،وهرکه را نه خواسته باشند ازداخل شدن منع نمایند،اگر قوم تو تازه آشنا به جاهلیت نه می بودند، وخوف آزردگی خاطر شان نه می بود،دیواررا به خانه داخل نموده،ودروازۀ خانه را هم کف زمین می ساختم ﴾. ( رواءالبخاری 1584)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 801) ـــ ودرروایت دیگری از عائیشه( رضی الله عـنها ) آمده است که : پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )فرمودند: ﴿ ای عائیشه ! اگر قوم تو تازه آشنا به جاهلیت نه می بودند، امر می کردم که خانه را منهدم ساخته، وآنچه راکه از خانه بیرون مانده بود، دوباره به خانه ملحق می نمودم، ودروازه اش راهم کف زمین می ساختم وبرایش دودروازه یکی شرقی ودیگری غربی قرار می دادم، وبه این طریق خانه را مطابق اساس ابراهیم [ علیه السلام ] می ساختم﴾. ( رواءالبخاری 1586)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 25 ] : میراث بردن خانه های مکه،وخرید وفروش آنها ، واینکه مردمان درمسجد حرام باهم برابر اند. ( 802) ـــ روایت که اسامه بن زید( رضی الله عـنه ) از پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) پرسید: یارسول الله! آیا به مکه درخانۀ خود منزل گزین می شوید؟ فرمودند:
﴿ عـَقـیل برای ما خانه ومنزلی گذاشته است ؟ ﴾. ( عـَقـیل ) و( طالب ) چون دروقت ابو طالب هنوز مسلمان نه شده بودند ، از (ابو طالب) میراث بردند، ولی ( جـعـفر) و ( عـلی ) ( رضی الله عـنهما ) چون مسلمان شده بودند ، ازوی میراث نه بردند. ( رواءالبخاری 1588)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 26 ] : قـُدوم حضرت پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) به مکه.
( 803) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت: پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) هنگام [ آمدن ازمـنی به سوی ] مکه فرمودند :
﴿ منزل فردا ـــ انشاءالله ـــ دردامن پشتۀ ( بنی کنانه ) جائیکه قریش برعلیه بنی هاشم تخالف نموده بودند ،خواهد بود ﴾. واین منطقه عبارت ازریگ زاری بود که درآنجا( قریش) و ( کنانه ) برعلیه بنی هاشم وبنی عبدالمطلب ( * ) تخالف نموده وقسم یاد کرده بودند، تاوقتیکه آنهاپیغمبر خدا( صلی الله علیه وآله وسلم)را برای شان تسلیم نه دهند،نه باآنها خویشاوندی نموده ونه هم با آنها خرید وفروش خواهند کرد. ( رواءالبخاری 1590) ( * این کلمات شامل متن حدیث نیست « ازنشانی مترجم اصل» )
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 27 ] : انـهـدام کـعـبـه
( 804) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الله عـنه ) از پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت است که فرمودند : ﴿ انهدام کعبه را شخصی از حـبـشه که ساق پاها یش باریک است، منهدم خواهد ساخت ﴾.
( رواءالبخاری 1591)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 28 ]: این قول خداوند که : ﴿ خداوند کعبۀ بیت الحرام راعلامۀ قیام وبر پائی دین قرارداده ، ونیز ماه حرام را ... ﴾
( 805) ـــ از عائیشه( رضی الله عـنها ) روایت است که گفت: پیش ازآن که رمضان فرض گردد، روز ( عاشورا)را روزه می گرفتند، ودرهمین روزبود که خانۀ کعبه راپوش میکردند، وچون خداوند متعال رمضان را فرض گردانید، پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )فرمودند: ﴿ هرکه میخواهد روز عاشورارا روزه بگیردوهرکه میخواهد روزه نه گیرد ﴾.
( رواءالبخاری 1592) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 806) ـــ ازابوسعید خـِدری ( رضی الله عـنه ) از پیغمبر خدا( صلی الله علیه وسلم ) روایت است که فرمودند : ﴿ بعد از خروج یاجوج وماجوج، بازهم خانۀ کعبه جای حج وعـُمرۀ مردم خواهد بود﴾. ( رواءالبخاری 1593) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 29 ]: انـهـدام کـعـبـه
( 807) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) از پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) روایت است که فرمودند : ﴿ همین حالا[ همان کسی که خانه را منهدم خواهد ساخت می بینم ]شخصی است سیاه چهره، ساقهای پایش از یکدیگر کشاده ، سنگهای خانه رایکی پس از دیگری برمی کند﴾. ( رواءالبخاری 1595) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 30 ]: آنچه که در مورد حجرالاسود آمده است
( 808) ـــ روایت است که عـُمر ( رضی الله عـنه) حجر الاسودرابوسیده وگفت :من می دانم که تو سنگی هستی ، نه میتوانی ضرری برسانی ونه فائیده ئی ،اگر نه می دیدم که پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وآله وسلم )ترابوسیده اند، هرگزتورانه می بو سیدم. ( رواءالبخاری 1597) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 31 ]: کسیکه به کعبه داخل نه گردید .
( 809) ـــ ازعبدالله ابن ابی اَوفـی ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) در عـُمره به خانه طواف نمودند ، بعد ازآن خلف مقام ابراهیم [ علیه السلام ]درحالیکه کسانی ایشان راازازد حام مردم حفاظت می کردند، دورکعت نماز ادانمودند، کسی از عبدالله بن ابی اوُفی پرسید : آیا پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) به خانۀ کعبه داخل گردیدند ؟گفت : « نه » . ( رواءالبخاری 1600) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 32 ]: کسیکه دراطراف خانۀ کعبه تکبیر گفته است .
( 810) ـــ از ابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : هنگامیکه پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به مکه آمدند، نسبت وجود بُتها ازداخل شدن به خانۀ کعبه خودداری نمودند، وهمان بودکه به امر پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) بُتهاراازخانه خارج ساختند، از آن جمله مجسمۀ ابراهیم واسماعیل ( علیهم السلام ) بود که ( ازلام ) رادردست شان نهاده بودند، [ازلام عبارت از اوراقی بود که دربعضی از آنها نوشته شده بود ( بکن ) و دربعضی نوشته شده بود ( مکن ) وکسیکه می خواست به کاری اقدام ورزد، یکی از آن ورقهارا برداشته، وموافق آن عمل میکرد ]،
پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ خداوند مشرکین قریش رالعنت کند، به خداوند قسم که آنها خوب می دانستند که [ ابراهیم واسماعیل ( علیهم السلام ) هرگز تعین سرنوشت خودرابه (ازلام )نه می کردند ﴾. بعدازآن پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به خانه داخل گردیده ، ودراطراف خانه تکبیر گفتند، ولی درداخل خانه نماز نه خواندند. ( رواءالبخاری 1601) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 33 ]: ابتدای مشروعیت ( رَمـَل ) چگونه بود .
( 811) ـــ واز ابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : هنگامیکه پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) وصحابه( رضی الله عـنهم ) به مکه آمدند ، مشرکین گفتند : اینهائیکه آمده اند، کسانی اند که تـَب شهر مدینه آنهارا خسته وناتوان ساخته است، پیغمبرخدا صلی الله علیه وسلم ) امر نمودند تا در سـه شـوط اول طواف ( رَمـَل ) نمایند [ یعنی : پهـلـوان مه آبانه ] طواف نمایند ، ولی دربین دو رکن یمانی ورکن حجر الاسود ،باید بطور عادی طواف نمایند، واینکه درهمۀ هفت شوط [1 ]آنهارا به ( رَمـَل ) امر نکردند،سبـبـش شفقت ومهربانی بر آنها بود. ( رواءالبخاری 1602) [1 ][شوط یک دور مکمل طواف است ] ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 34 ]: اسـتلام حجرالاسود دروقت قـدوم مکه وشروع کردن به طواف، و( رَمـَل ) نمودن درسه شـو ط اول .
( 812) ـــ از ابن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادیدم که هنگام قـُدوم به مکه وشروع نمودن به طواف، حجرالاسودرا استلام [ تماس بدن ومسح با دست ، درود وتهیت ]نموده ودر سـه شوط اول ( رَمـَل ) [ یعنی : پهـلـوان مه آبانه طواف کردن] نمودند. ( رواءالبخاری 1603) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 35 ]: ( رَمـَل ) نمودن درحج وعـُمره .
( 813) ـــ ازعـُمر ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : اکنون چه لازم است که ( رَمـَل ) نمائیم ؟ ( رَمـَل ) فقط جحت اظهار قوت برای مشرکین بود، واکنون خداوند متعال آنهاراازبین برده است، سپس خودش گفت : ( رَمـَل ) چیزی است که پیغمبر خدا( صلی الله علیه وسلم )انجام داده اند ،ازاین جحت نه می خواهیم آن را ترک نمائیم. ( رواءالبخاری 1605) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 814) ـــ ازابن عـُمر( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت :ازوقتیکه دیدم پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رُکن یمانی ورُکن حجرالاسود استلام [ 1]می نمایند، استلام آنهارا دروقت ازدحام وغیر ازدحام ترک نکرده ام . ( رواءالبخاری 1606) [ 1][ استلام تماس کردن بدن ولمس دست ] ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 36 ]: استلام رُکن [حجرالاسود ]به عصا.
( 8152) ـــ از ابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) طواف وداع رابربالای شتر انجام دادند، وحجرالاسودرابا عصای استلام می نمودند. ( رواءالبخاری 1607) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 37 ]: بوسیدن حجرالاسود .
( 816) ـــ روایت است که شخصی ازابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) درمورد استلام حجرالاسودسوال نمود،درجواب گفت :من پیغمبرخدا( صلی الله علیه وآله وسلم ) رادیدم که حجر الا سودرااستلام نموده وبوسیدند، آن شخص گفت: حتی اگر ازدحام بوده واستلام حجر الاسود سبب لگدمالی ام شود؟ ابن عُمر( رضی الله عـنه) گفت : ( اگر چنین شدم، واگر چنان شدم ) رادریمن بینداز،من ، به تو میگویم که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادیدم که حجرالاسودرا استلام نموده وبوسیدند. ( رواءالبخاری 1611) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 38 ]: کسیکه هنگام قـُدوم به مکه پیش از رفتن به خانه اش ، به خانۀ کعبه، طواف طواف نموده است .
( 817) ـــ از عائیشه ( رضی الله عـنها ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) هنگام قـُدوم به مکه ، اولین کاری را که کردند این بود که : وضو ساخته وطواف نمودند، ولی بعداز طواف عُمرۀ انجام ندادند، بعد ازآن ابوبکر وعُمر ( رضی الله عـنهما ) به همین طریق حج نمودند. ( رواءالبخاری 1614) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 818) ـــ حدیث ابن عُمر( رضی الله عـنهما ) درمورد قـُدوم پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به مکه عنقریب گذشت، ودراین روایت آمده است که : [ پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) بعدازانجام طواف] دورکعت نماز اداوبعد از آن بین صفا ومروه سعی نمودند. ( رواءالبخاری 1616)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 39 ]: ـــ سخن زدن در هنگام طواف. ( 819) ـــ ازابن عباس( رضی الله عـنهما ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )هنگام عبور ازنزد ابن عباس دیدندکه وی دست شخص دیگری رابانخی یا رسمانی بدست خود بسته واوراطواف میدهد، پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) آن نخ را کنده وفرمودند : ﴿ دستش راگرفته وبا خود طواف بده ﴾. ( رواءالبخاری 1620)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 40 ]:نباید کسی به خانۀ کعبه عریان طواف نموده، ونباید مشرکی حج نماید . ( 820) ـــ ازابوهـُریره( رضی الله عـنه ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درحجیکه پیش از حجةالوداع بود، ابوبکر صدیق( رضی الله عـنه ) راامیر حج تعین نمودند و ابو بکر( رضی الله عـنه ) ابو هـُریره( رضی الله عـنه ) راباگروه دیگری موظف ساخت تا درروز عید اعلان نمایندکه بعدازامسال نباید هیچ مشرکی حج کرده، ویا شخص عریانی بخانه طواف نماید . ( رواءالبخاری 1622)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 41 ]: کسیکه پیش ازرفتن به عرفات به خانۀکعبه طواف نه نموده وبعد از طواف اول،باز گشته است .
( 821) ـــ ازعبدالله بن عباس( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )هنگام قـُدوم به مکه به خانه طواف کرده وبین صفا ومروه سعی نمودند، بعداز طواف کردن تا هنگام برگشتن ازعرفات ،دیگر به کعبه نزدیک نه شدند. ( رواءالبخاری 1625)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 42 ]: آب دادن به حجاج .
( 822) ـــ از ابن عـُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : عباس بن عبدالمطلب از پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) اجازه خواست تانسبت به آب دادن برای حجاج، ایام ( مُنی ) را درمکه بگذراند، و پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به او اجازه دادند. ( رواءالبخاری 1634)
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
( 823) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )نزد کسانیکه به حجاج آب می دهند آمده وطلب آب نمودند، عباس ( رضی الله عـنه ) به فرزندش ( فضل ) گفت : نزد مادرت رفته وبرای پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) ازآن جا آب بیاور! پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) گفتند : ﴿ ازهمین جا به من آب بده ﴾. عباس ( رضی الله عـنه ) گفت : یارسول الله !مردم دست های خودرادرآب داخل می کنند، پیغمبر خدا ( صلی الله علیه وسلم )فرمودند : ﴿ ازهمین جا به من آب بده ﴾.، آب را نوشیده سپس طرف زمزم آمده ودیدند که [ سقایان] به مردم آب داده وکار میکنند، بعدازآن گفتند: ﴿ اگر خوف این نباشد که مردم ازدیدن من ازد حام نموده و مشکلاتی برای شما ایجاد خواهند کرد، آمده وریسمان آبکشی را برهمین جا ـــ یعنی: برگردن خود ـــ می نهادم . ﴾. ( رواءالبخاری 1635) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
( 824) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : برای پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) اززمزم آب دادم ودر حالیکه ایستاده بودند، آن آب را نوشیدند. ( رواءالبخاری 1637) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 43 ]: وجوب [ سعی بین ] صفا ومروه
( 825 ) ـــ ازعائیشه ( رضی الله عـنها ) روایت است که خواهرزاده اش عروة بن زبیر[رضی الله عـنه ] ازوی از معنی این قول خداوند متعال پرسید که می فرماید : ﴿ صفا ومروه از شعایرخدا است ، کسیکه به خانه حج ویاعُمره میکند، باکی نیست که بین این دو[ یعنی: صفاومروه] طواف نماید﴾. ،وگفت : بخداوند قسم که [ بنابرین آیه ] کسیکه بین صفا ومروه سعی نه نماید، بروی گناهی نیست . عائیشه ( رضی الله عـنها ) گفت : خواهرزادۀ عزیزم ! سخن بسیار بدی گفتی! اگر معنی آیه طوریکه توتاویل نمودی میبود، چنین میگفت که: ( باکی نیست که طواف نه نمایند ) ، ولی این آیه دربارۀ انصار نازل گردیده است که پیش از مسلمان شدن ، دروقت ارادۀ حج ، بنام ( مناة )که یکی از معبودان شان بوده وروی تپۀ بلندی قرار دا شت ، نیت حج کرده واز سعی نمودن بین صفا ومروه احساس گناه می نمودند ، هنگامیکه مسلمان شدند ، ازپیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) ازحکم سعی بین صفا ومروه پرسان نموده وگفتند : یا رسول الله !ما ازسعی نمودن بین صفا ومروه احساس گناه می کردیم ، واین قول خداوندمتعال نازل گردید که : ﴿صفا ومروه از شعایرخدااست.. ﴾. الی آخر آیه . عائیشه ( رضی الله عـنها ) میگوید : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) سعی بین صفا ومروه راسنت قرارداده ، وبه هیچ کسی روانیست که آن راترک نماید . ( رواءالبخاری 43 16 )
² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 44 ]: آنچه که درمورد سعی بین صفا ومروه آمده است
( 826 ) ـــ ازابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درطواف اول ، درسه شوط اول ( رَمـَل ) نموده ، وچهار شوط دیگر را بطور عادی طواف می نمودند ، ودرهنگام سعی بین صفا ومروه ازداخل مسیل [ یعنی : جای جریان سیل ] سعی می نمودند . ( رواءالبخاری 1644 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 45 ]: زن حائض تمام مناسک حج ، به استثنای طواف به خانه را انجام می دهد
( 827) ـــ ازجابر بن عبدالله ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) وصحابه ( رضی الله عـنهم )نیت حج نموده ، وبا هیچ کدام بجز پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) وطلحه ( هـدی ) نبود، علی ( رضی الله عـنه ) درحالیکه با وی ( هـدی ) بود، ازیمن آمده وگفت : من حجی را نیت نمودم که پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )نیت نموده اند ، پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) صحابه راامر نمودند تا حج خودرابه عُمره تبدیل نمایند، بعدازطواف [وسعی ]موی سر خودرا کوتاه نموده وخودراحلال سا زند، مگر کسیکه همرایش (هدی) است ، صحابه ( رضی الله عـنهم ) گفتند : مابطرف (مَنی ) می رویم وازذکرهای ما مَنی میچکد ، این خبر به پیغمبرخدا(صلی الله علیه وسلم)رسیده وفرمودند:
﴿ اگر آن چیزی را که در آینده فهمیدم، ازاول می فهمیدم ، (هدی)رانه می فرستادم واگر هـدی بامن نه می بود، حتمأ خودرا حلال می ساختم ﴾. ( رواءالبخاری 1651 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 46 ]: حاجی درروز تر ویه نماز پیشین رادرکجا بخواند
( 828 ) ـــ روایت است که شخصی به انس بن مالک ( رضی الله عـنه ) گفت : چیزی را که ازپیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )آموخته ئی برایم بیاموز! پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم)درروز ترویه نمازپیشین وعصررادرکجا خواندند ؟گفت در( مُنی)،آن شخص پرسید : روزباز گشتن از( مُنی) نماز عصررا درکجا خواندند؟گفت در( اَبطَح) سپس انس ( رضی الله عـنه )برایش گفت :آنچه که امیران توانجام میدهندتوهم انجام بده . ( رواءالبخاری 1653 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 47 ]: روزه گرفتن روز عرفه
( 829 ) ـــ ازام فضل ( رضی الله عـنها ) روایت است که گفت : مردمان ازروزه داشتن پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )درروز عرفه به شک افتادند، شربتی برای پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرستادم ، ایشان آن شربت را نوشیدند. ( رواءالبخاری 58 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 48 ]: رفتن دروقت گرمی درروزعرفه
( 830 ) ـــ ازسالم ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت :عبدالملک برای حَجَاج نوشت که درامور حج نباید از ابن عـُمر ( رضی الله عـنهما )مخالفت نمائی ،روزعرفه ابن عـُمر ( رضی الله عـنهما )درحالیکه من همراهش بودم، نزد خیمۀ حَجَاج آمده واورا صدازد، حَجَاج درحالیکه ازارکلان مُزعفری راپوشیده بود ازخیمه برآمده وگفت: یاابا عبدالرحمن !چه خبر است[ابو عبدالرحمن کُنیۀ ابن عـُمر ( رضی الله عـنهما است) گفت :اگر متابعت از سنت رامی خوا هی باید بیرون شوی! پرسید: همین حالا؟گفت : بلی! گفت : پس به من مهلت بده تاچیزی به سرم انداخته وبیایم، ابن عـُمر ( رضی الله عـنهما) تا آمدن حَجَاج همان جا نشست، [ چون حَجَاج بیرون شد] بین من وبین پدرم به راه افتاد ، من برای حَجَاج گفتم :اگرمتابعت از سنت را میخواهی خطبه را کوتاه کرده ودر وقوف عجله نما! حَجَاج [ چون این سخن راشنیدبطرف عبدالله نگاه کرد، چون عبدالله دید که بطرفـش نگاه میکند گفت : [ سالم ] راست میگوید . ( رواءالبخاری 60 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 49 ]: عجله نمودن به سوی موقف
با ب [ 50 ]: وقوف به عرفه
( 831 ) ـــ ازجُـبَـیـربن مُـطعم ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : روزعرفه شترم راگم کردم، ورفته اورا جـستـجو میکردم، پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادیدم که به عرفه وقوف نموده اند،باخود گفتم: به خداوند قسم که این شخص زهاد قریش است، اودراینجا چه میکند[ یعنی : چرااز حرم خارج شده است ]؟ ( رواءالبخاری 64 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 51 ]: چگونگی رفتن عرفات [ بسوی مزدلفه ]
( 832 ) ـــ روایت است که ازاسامه بن زید ( رضی الله عـنهما )پرسان نمود که در حجةالوداع پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) بسوی مزدلفه چگونه آمدند ؟ درجواب گفت: رفتار شان بطور میانه بود،ولی اگرراه را بی نفر می یافتند، اندکی تیز ترمی رفتند . ( رواءالبخاری 1666 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 52 ]: هنگام رفتن به عرفات پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) مردم را به آرامی دعوت نمودند
( 833 ) ــ روایت است که ابن عباس ( رضی الله عـنهما) درروزعرفات با پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) بطرف مزدلفه می آمد دراین وقت پیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) ازپشت سر هیاهوی مردم وزدن شتران را شنیدند، با شلاق خودبطرف مردم اشاره نموده وفرمودند که : ﴿ ای مرد م !آرام وباوقارباشید، ثواب وخیردرشتاب وتیزرفتن نیست ﴾. ( رواءالبخاری 71 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 53 ]: کسیکه ضعیفان فامیلش را درشب مزدلفه پیش از خود فرستاده، وخودش وقوف ودعا نموده وبعدازغیاب ماهتاب حرکت کرده است
( 834 ) ـــ ازعبدالله غلام اسماء بنت ابو بکر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : اسماء ( رضی الله عـنها ) شب عرفه به مزدلفه آمد ،بعدازان برخاسته وساعتی نماز خواند، بعدازان گفت: فرزندم!آیا مهتاب غروب کرده است؟گفت:نه، باز ساعتی نماز خوانده وپرسید: فرزندم! آیا مهتاب غروب کرده است؟گفت :نه! باز ساعتی نمازخوانده وپرسید: فرزندم! آیا مهتاب غروب کرده است؟گفتم : بلی!گفت حرکت کنید. حرکت کرده ورفتیم، تا اینکه اسماء ( رضی الله عـنها ) جمرۀ عقبه رازد، بعدازان برگشته ونماز صبح رادرمنزل خود ادانمود، عبدالله ( رضی الله عـنه ) میگوید : برایش گفتم :ای فلانی!فکر میکنم که ما به تاریکی به (منی )رسیدیم، گفت فرزندعزیزم !پیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم) برای زنان این اجازه را داده اند. ( رواءالبخاری 79 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
( 835 ) ـــ ازعائیشه ( رضی الله عـنها ) روایت است که گفت : به مزدلفه رسیدیم،( سَودَه ) ( رضی الله عـنها )که زنی چاقی بود از پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )اجازه خواست تا پیش از از دحام مردم حرکت نماید ، پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )برایش اجازه دادند،واوپیش از ازدحام مردم حرکت نمود، ولی ما تا صبح همانجا ماندیم وصبح همرای پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )حرکت نمودیم ، اگر من هم مانند ( سَودَه ) ( رضی الله عـنها )از پـیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم )اجازه می گرفتم، برایم ازهر خوشی دیگری خوشتر بود . ( رواءالبخاری 81 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 54 ]: کسیکه نماز صبح را به مزدلفه اداء نمود
( 836 ) ـــ روایت است که عبدالله ( رضی الله عـنه ) به مزدلفه آمد،ودونمازی را که درآنجا خوانده می شود،هرنمازی را به یک آذان ویک اقامت اداء نمود،ونان شب دربین آن دو نماز بود،بعد ازان هنگامیکه فجر طلوع کرد، نماز بامدادرااداء نمودند،کسی می گفت : فجر طلوع کرده است، و کسی می گفت : که طلوع نکرده است، [ راوی ]میگوید: پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ این دو نماز ،یعنی:نماز شام ونماز حفتن، درین مکان ازوقت شان تغییر می کند، ومردم نبایدتاوقتیکه تاریک نه می شودجماعت نمایند،ووقت نماز صبح، همین وقت است . ﴾. عبدالله ( رضی الله عـنه )بعدازان ، وقوف نموده تاآنکه هوا روشن شد، بعدازان گفت:اگر امیرالمؤمنین حالا حرکت نماید، موافق سنت عمل نموده است. [ راوی میگوید ]:نمیدانم گفتۀ او زودتر بود یا حرکت کردن عثمان ( رضی الله عـنه ) ،و تازدن جُمرۀ عقبه درروز عید، بطور مستمر تلبیه می گفت.
( رواءالبخاری 83 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 55 ]: ازمزدلفه چه وقت باید حرکت نمود
( 837 ) ـــ روایت است که عُمر ( رضی الله عـنه ) نماز صبح را درمزدلفه اداء نمود،بعدازان وقوف نموده وگفت: مشرکین تا وقتیکه آفتاب طلوع نه می کرد حرکت نه می کردند ومیگفتند: ای آفتاب بر ثـَبیر بتاب ![ ثـَبیر، کوه مشهوری است درمزدلفه ، یعنی : مشرکین منتظر آن بودند که آفتاب برکوه ثبیرتابیده وآنها بطرف منی حرکت نمایند ]، ولی پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) با آنها مخالفت نمودند، وبه همین اساس عُمر ( رضی الله عـنه ) پیش از طلوع آفتاب حرکت نمود. ( رواءالبخاری 84 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 56 ]: سوارشدن برشتر
( 838 ) ـــ ازابو هُریره ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) شخصی رادیدندکه : شتری را باخود می برد فرمودند: ﴿ براو سوار شو ﴾ گفت : این شتر (هـدی) است، فرمودند : ﴿ وای برتو! سوارشو﴾. این سخن را دو ویا سه مرتبه تکرارنمودند. ( رواءالبخاری 89 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 57 ]: کسیکه شتر(هـدی) راباخود برده است
( 839 ) ـــ ازابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : درحجةالوداع پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) عمره وحج را باهم ادانموده و(هـدی) رااز (ذوالحلیفه )باخود بردند ، واول نیت عُمره وسپس نیت حج نمودند، ومردم با پـیغمبرخدا(صلی الله علیه وسلم) عُمرۀ تمتع نموده وسپس حج کردند، بعضی از مردم(هـدی) رابا خود برده وعدۀ دیگری (هـدی) نداشتند. هنگامیکه پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به مکه آمدند، به مردم گفتند: ﴿ کسیکه ازشما (هـدی) آورده، نه بایدتاحج را کاملا ادانه میکند، خودرا حلال سازد ، وکسیکه(هـدی) را نیاورده است ؛ به خانۀ [ کعبه ] طواف کرده وبین صفا ومروه سعی نماید، بعدازان موی خود را کوتاه نموده وخودرا حلال سازد، بعدازان برای ادای حج نیت نماید، وکسیکه(هـدی) برایش میسر نیست، سه روز درحج، وهفت روز بعدازرفتن به نزد اهل وفامیلش روزه بگیرد . ﴾.
( رواءالبخاری 91 16 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 58 ]: کسیکه شتر(هـدی) رادرذ والحلیفه قلاده کرده،وبعدازان احرام بسته است
( 840 ) ـــ ازمسوَربن مَخرَمَه ومروان ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفتند : درواقعۀ ( حـُد یـبیه) پـیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) باچند صد نفر ازصحابه های شان از مدینه خارج گردیدند، چون به ( ذوالحلیفه) رسیدند ، پـیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) شتر(هدی) راقلاده نموده وبرای ادای عُمره نیت نمودند. ( رواءالبخاری 1694 ، 1695 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 59 ]: کسیکه بدست خودش قلاده را به گردن شتران بسته ا ست
( 841 ) ـــ روایت است که چون به به عائیشه ( رضی الله عـنها ) خبررسید گه عبدالله بن عباس (رضی الله عـنهما) میگوید : کسیکه (هـدی) رافرستاده باشد، تا وقتیکه هدیش ذبح نگردیده است ، هر چیزیکه برحجاج حرام است بروی حرام میباشد، عائیشه ( رضی الله عـنها) گفت : این طورکه او میگویدنیست؛ من بدست خودقلاده های شتران (هـدی) پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )راتابیدم، و پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) بدست خود آنهارا به گردن شتران بسته وآن شتران رابدست پدرم فرستادند، وهیچ چیزی راکه خداوند برای پـیغمبرخود ( صلی الله علیه وسلم ) حلال ساخته بود، تا هنگام ذ بح شتران، برایشان حرام نه گردید. ( رواءالبخاری 1700 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 60 ]: قلاده کردن گوسفندان
( 842 ) ـــ و ازعائیشه ( رضی الله عـنها ) روایت است که : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )گوسفندی را(هـدی) فرستادند، ودرروایتی ازوی آمده است که : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) گوسفند را قلاده نموده، وخود شان درفامیل وخانوادۀ خود حلال باقی ماندند [ یعنی : بعداز فرستادن (هـدی) هیچ چیز برای شان حرام نه گردید ه بود ] ( رواءالبخاری 1702، 1701 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 61 ]: قلادۀ پشمین
( 843 ) ـــ ودرروایت دیگری از عائیشه ( رضی الله عـنها ) آمده است که گفت : قلادۀ شتران راازپشمی که با خودداشتم درست نمودم . ( رواءالبخاری 1705 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 62 ]: جُل شتر وخیرات دادن آن
( 844 ) ـــ ازعلی ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) مراامرنمودندتا جُل وپوست شترانی را که ذبح کرده بودند،خیرات نمایم. ( رواءالبخاری 07 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 63 ]: ذبح کردن گا و از طرف همسران خود، بدون اجازۀ شا ن ( 845 ) ـــ حدیث عائیشه ( رضی الله عـنها ) که روایت کرده بود : با پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) هنگامیکه پنج روزاز ذوالقعده باقی مانده بود، از مدینه بیرون گردیدیم، قبلأ گذشت ، ودرین روایت این هم آمده است که :درروز عید قربان برای ماگوشت گاوی آوردند، پرسیدم این از کجا است ؟ [ کسیکه آن گوشت راآورده بود] گفت: [ازگوشت گاوی است که ] پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) از عوض همسران خودذبح نموده اند . ( رواءالبخاری 09 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 64 ]: ذبح کرد علیه وسلم ) ذ بح نموده اند
( 846 ) ـــ روایت است که عبدالله بن عُمر( رضی الله عـنهما) درهمانجای ذ بح میکرد، که پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم) ذبح کرده بودند. ( رواءالبخاری 10 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
با ب [ 65 ]: ذبح کردن شتر درحالت بستن دستش
( 847 ) ـــ وروایت است که ابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) شخصی رادید که شترش راخوابانده وذبح میکند، برایش گفت : اورااستاده ودرحالیکه دستش بسته باشد ذبح کن، سنت پـیغمبر خدا( صلی الله علیه وسلم ) چنین است . ( رواءالبخاری 13 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 66 ]: برای سلاخ نه بایداز (هدی) چیزی داد
( 848 ) ـــ ازعلی ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) مراامرکردندتابرذبح شتران سرپرستی نمایم ،وازکشتن وپوست کردن آنها، به جزارهاچیزی ندهم. ( رواءالبخاری 16 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 67 ]: مقداری را که از شتر (هدی) خورده ومقداری را که باید صدقه داد
( 849 ) ـــ ازجابربن عبدالله ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : ماازشتر (هدی) خود، بیشتر ازسه من نه می خوردیم، ولی پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به مااجازه داده وفرمودند: ﴿ بخورید وذخیره کنید ﴾. وماهم خوردیم وذخیره کردیم . ( رواءالبخاری 19 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 68 ]: تراشیدن وکوتاه کردن موی سر د در وقت خارج شدن از احرام
( 850 ) ـــ ازابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درحج سر خودراترا شیدند. ( رواءالبخاری 26 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 851 ) ـــ و ازابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) روایت است که : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )دعاکرده وگفتند: ﴿ خدایا!برکسانیکه سرشان راتراشیده اند رحمت کن ﴾. گفتند: یارسول الله! برای کسانیکه موی سر خود راکوتاه کرده اند [ هم دعا کنید ]، گفتند : ﴿ خدایا!برکسانیکه سرشان راتراشیده اند رحمت کن﴾. گفتند: یارسول الله! برای کسانیکه موی سر خود راکوتاه کرده اند [ هم دعا کنید ]، گفتند : ﴿ ........وکسانیکه موی سر خودرا کوتاه کرده اند﴾. ( رواءالبخاری 27 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
( 852 ) ـــ ازابوهُریره ( رضی الله عـنه ) نیزمانندحدیث گذشته روایت گردیده، مگراوعوض « رحمت کن » « بـیامرز » راروایت نموده است، وبعد از اینکه سه بار به حق کسانیکه سر خودرا ترا شیده اند، دعا نمودند، [ بار چهارم ] به حق کسانیکه سر خودرا کوتاه نموده بودند، دعا کردند. ( رواءالبخاری 28 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ²
( 853 ) ـــ ازمعاویه ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : من ازموی سر پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) باسرنیزه چیزی کوتاه نمودم. ( رواءالبخاری 30 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 69 ]: زد ن جمره ها
( 854 ) ـــ روایت است که شخصی ازابن عُمر ( رضی الله عـنهما )پرسید: چه وقت باید جُمره بزنیم ؟ گفت : وقتیکه امام تو جـُمره زد! آن شخص سوالش رادوباره تکرارنمود،ابن عُمر ( رضی الله عـنه ) گفت: انتظار می کشیدیم که آفتاب زوال نماید و چون آفتاب زوال میکرد، جُمره می زدیم. ( رواءالبخاری 46 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 70 ]: جـُمره زدن از پایان وادی
( 855 ) ـــ روایت است که عبدالله بن مسعود( رضی الله عـنه ) ازطرف پایان وادی جُمره می زد، کسی برایش گفت : مردم ازطرف پشت وادی جُمره می زنند،گفت: قسم به خدائیکه جزاو خدائی نیست که سورۀ بقره درهمین جا بر پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) نازل گردید. ( رواءالبخاری 47 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 71 ]: جـُمره زد ن به هفت ریگ
( 856 ) ـــ روایت است که ابن مسعود( رضی الله عـنه ) هنگام رمی جُمرۀ عقبه ،کعبه را به طرف چپ، ومَنی را بطرف راست خود قرارداد ، به هفت ریگ جُمره زده و گفت : کسیکه بروی سورۀ بقره نازل گردیده است همین گونه جُمره زد . ( رواءالبخاری 48 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 72 ]: در وقت جُمره زدن بعد ازرمی دوجُمره، باید به همواری رفته وروی خود را بطرف قبله نمود ی
( 857 ) ـــ روایت است که ابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) جُمرۀ کوچک رابه هفت ریگ رمی نموده وبازدن هرریگ تکبیر میگفت، بعدازان پیش رفته تا به همواری می رسید، دراین جا روی به قبله، مدت طولانی دست هایش رابالا کرده ودعا می کرد. بعدازان جمرۀ میانه را رمی می نمود، بعدازجُمره زدن طرف شمال را گرفته تا به همواری می رسید، دراین جا روی به قبله مدت طولانی دست هایش رابالا کرده ودعا می کرد، بعدازان جمرۀ عقبه راازقسمت پایانی وادی رمی می نمود ودرانجا توقف نه میکردبلکه برگشته ومیگفت : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادیدم که همینطور رمی نمودند. ( رواءالبخاری 51 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 73 ]: طواف وداع
( 858 ) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : به مردم امر شد که آخرین کارشان [ درحج ]طواف به خانۀ کعبه باشد، ولی این طواف اززنان حائض ساقط گردید. ( رواءالبخاری 55 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ( 859 ) ـــ ازانس بن مالک ( رضی الله عـنه ) روایت است که : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) نماز پیشین وعصر وشام وخفتن رااداء نموده، بعدازان اندک وقتی در( مُحَصَب) استراحت کردند، بعدازان بطرف حانۀ کعبه رفته وطواف نمودند. ( رواءالبخاری 56 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 74 ]: وقتیکه زن بعداز آمدن از عرفات ، به عادت ماهانه گرفتار میشود
( 860 ) ـــ ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : برای زن حائض بعدازاینکه از عرفات آمدرخصت داده شده است که برود،[ یکی ازراویان ]میگوید: ازابن عُمر( رضی الله عـنهما ) شنیدم که میگفت:چنین زنی نباید برود، ولی بعدازان، ازوی شنیدم که میگفت : پـیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) برای شان رخصت رفتن داده اند. ( رواءالبخاری 1760،1761 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 75 ]: [ حکم منزل کردن ] درمُحَصَب
( 861 ) ـــ و ازابن عباس ( رضی الله عـنهما ) روایت است که گفت : تـحـصیب چیزی نیست،[ یعنی نزول کردن درمنطقۀ مـُحـَصَـب از مناسک حج نیست ]بلکه منزلی است که پـیغمبرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) دران منزل نمودند. ( رواءالبخاری 66 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² با ب [ 76 ]: منزل نمودن به ( ذی طـُوَی) پیش از داخل شدن به مکه،ومنزل نمودن دردشت (ذ والحـُلـَیفه) دروقت برگشتن از مکه
( 862 ) ـــ روایت است که ابن عُمر ( رضی الله عـنهما ) هنگامیکه بطرف مکه می آمد ، شب را به ( ذی طـُوَی) منزل می نمود، چون صبح می شد داخل مکۀ مکرمه می گردید، وچون از عرفات می آمد به ( ذی طـُوَی) آمده وشب راتا صبح درآنجا منزل کرده ومیگفت : پـیغمبرخدا( صلی الله علیه وسلم ) چنین می کردند. ( رواءالبخاری 69 17 ) ² {{²حدیث نبوی « ص » کتاب الحج ²{{ ² ختم ²{{ ²²{{ ²²{{ {{ ²²{{ ²²{{
|