قرآن وسائینس سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید.
نقل صحیح البخاری به دری
¯²{{{{²¯¯²{{{{| کـتـاب 63 ﴿ آ دا ب طـــعــــام خـــوردن ﴾ ||{{{{²¯¯²{{{{²¯ کـتـاب [63 ]:ــ ﴿ آ د ب طـــعــــام خــوردن ﴾ «جلد 2 صحیح البخاری شریف» ¯{{²¯¯²{{¯{{²¯¯²{{{¯{{{²¯¯²{{¯{{²¯¯{{¯
¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯ |«ــکلک| صـفا ومـروهSee full size image
| موقعیت جغرافیائی صفا ومروهSee full size image
Image results for safa and marwa history and picture
-Islamic Picture Gallery - Safa Marwa
|«ــکلِک| قران مجید با تر جمۀ دریPersian ||«ــکلِک| سمع قرآن مجید با تر جمۀ دری،پشتو وانگلیسیDari ||«ــکلِک| قرآن مجید با ده ها ده ها زبان بین المللیThe Holy Qur'an ||«ــکلِک| تلاوت فلمی اسماءالحـُسنی مُبارکVideo of Asma-ul-Husna آدرس «کـلـِک » گـرددـــــــــ»م تـبـرُکـاتیکه از پـیغـُمـبرخـُدا(ص)بـاقی مـانـده|«ــکلِک! 2 ) با ملاحظۀ این آدرس ا ُمـیـد و اشـتـیاق شـدیـد مـارابه داخـل شدن بـهـشت هـرچه قـوی تر مـینماید « خــُداونـد مـُتـعـال ایـن نعـمت جـاودان را نـصِیـب هـمه خـواهـران وبـرادران مـُسُلمان کـُنـد»( ترجمۀ آیات مبارک آن بعدأ حاضر میشود «انشاءالله ». مـُژده هـا ی قـُرآن مجـیـد از نـعـمـت هـای جـنـت| کلِک ـــ»| 3) میـتوان با بازکردن یکی ازاین سه آدرس ، ذکر اسماءالحـُسنی مـُبارک را شنید، دید ومعنی وفضیلت هـر نـام خــُداونـد مـُتـعـال «ج» را تلاوت ، حفظ وثواب جاودانه را « انشاءالله »نصیب شد. http://www.ustadfaizi.com/shukr%201pdf.pdf
از این آدرسها مـتـن عــربی کتاب احـادیـث مربوط به انـبـیاء[ علیه السلام] وصحیح البخاری باز میشود كتاب أحاديث الأنبياء«ــــکِلِکــــ»صحيح البخاري|«ــــمــتن عـربی صحیح البخاری شریف كتاب الأطعمة|«ــــمــتن عـربی آداب طعـام خـوردن می توان شـرح تفسیری آیات مُبارکه رااز این آدرس بازوتلاوت نمود)ـــ» ﴿..قرآن کریم﴾ |«ـــکلک ¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²| کــتـاب 63 آداب طـعـام خـوردن| ²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯
( 1887): ــ ازابـوهـُـرَ یـره (رضی الـلهُ عـنهُ) روایت است که گـُـفـت:گرسنگی برمن غلبه کرده وبا عُــمَــربن خـِطاب رضی الـلهُ عـنهُ برخورد نموده وازوی خواستم که یک آیۀ از قـُرآن را برایم تلاوت نماید، او آن آیـت رابرایم تلاوت نموده ودروازۀ خـانه اش را کـشوده ورفـت. کمی راه که رفـتم از خستگی وگرسنگی افتاده وبیهوش گردیدم، [چون به هوش آمدم] دیدم که پـیغُـمبـرخُـدا (صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) بربالای سرم ایستاده ومراصدازده و فـرمُـودند:﴿ ای ابـا هُـرَیــرَه! ﴾.گـُـفـتم : بلی یـارسـول الـلـه! دسـتم را گرفـتند، ومرا از جای برداشته ومُشکل مرا درک نمودند، مـرا به خـانۀ خود برده و فـرمُـودند تا برایم قـَدح شـیری آوردند،ازان شـیرمقداری نوشیدم، فـرمُـودند:﴿ ای ابـاهُـرَیــرَه!دیگر هم بنوش .﴾. باردیگر نوشیدم، فـرمُـودند:﴿ بـازهـم بنوش ﴾.بازهم نوشیدم، تا آنکه شـکـمـم مانند تیری راست ایستاد. ابـوهـُـرَ یـره (رضی الـلهُ عـنهُ) میگـُـویــد: بعدازان عُــمَــر رضی الـلهُ عـنهُ رادیده وماجرارا برایش قـصه نمودم وبرایش گـُــفـتـم: آنچه که آرزویم بود کسیکه از تو آن را بهترانجام میداد مُـتکـفـِل گردید، و بـه خـُـداونــد قـَــسـَم است هنگامیکه از تو خواستم تا برایم فلان آیت را تلاوت نمائی من خودم آن آیت راازتـو بهتر مـیدانستم ،عُــمَــر رضی الـلهُ عـنهُ گـُــفـت: بـه خـُـداونــد قـَــسـَم اگر تورا به خانه ام می بردم برایم خوشتر ازان بود که گـلۀ شُــتـُری داشته باشـم. ( رواءالبُخاری ـــ 5375 ). با ب[1 ]:ـــ بـِــســم ِ الـلـه گــُفــتـن ، وطـعـام خـوردن بــدســت راســت ( 1888 ): ــ روایت است که عُمَــربن ابـی سَـلـَـمـَه (رضی الـله عـنهُ)گـُـفـت:هـنگام طفولـیت درآغـوش پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) بودم،[ هـنگام طعام خوردن]به هر گـوشه وکنار کـاسه دست می انداخـتم، پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ )برایم گــُفـتـند:﴿ ای پـسـر!( بـِسـم الـله) بگـو، بـدست راست خـود بـخـور، واز نـزدیک خود بخـور﴾.ازان وقت به بعد تااکنون طعام خوردنـم بـهـمان طریقی شد که پـیغُـمبـرخُـدا(صلی الله علیه وآلـه وسلم) هـدایت دادنـد.( رواءالبُخاری ـــ 5376). با ب[2 ]:ـــ خـوردن تـاسـیــر شـدن ( 1889 ): ــ ازعـائـــشــه (رضی الـلهُ عـنهــا) روایت است که گـُـفـت: پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ )هنگامی وفـات نمودند که از آب وخُـرمـا سـیر شده می توانــسـتیم. ( رواءالبُخاری ـــ 5383 ). با ب[3 ]:ـــ نـان نــرم وخـوردن بـر بـالای دســتـر خـوان ( 1890 ): ــ ازانس (رضی الـلهُ عـنهُ) روایت است که گـُـفـت: تاهـنگامـیکه پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ) وفـات نمودنـد، نه نان نرم ومُـلایمی خـوردند،ونه گوسـفندبـِریانی.( رواءالبُخاری ـــ 5385 ). ( 1891): ــ وازانس (رضی الـلهُ عـنهُ)در روایت دیگری آمده است که گـُـفـت: من نـشـنیدم که پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) درپـشـقاب طعام خورده، ویا نان نـرم ومُـلایـمی راتناول نموده باشند، ویا آنکه برروی دسـتر خوان طعام صرف کرده باشند.( رواءالبُخاری ـــ 5386 ). با ب[4 ]:ـــ طـعـام یـک نـفـر بـرای دو نـفـر کـافـی اسـت ( 1892 ): ــ ازابـوهـُـرَ یـره (رضی الـلهُ عـنهُ) روایت است که گـُفـت: پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) فـرمُـودند:﴿ طـعـام دو نـفـر بـرای سـه نـفـر، وطـعـام سه نـفـر بـرای چهارنـفـرکـافـی اسـت ﴾.( رواءالبُخاری ـــ 5392 ). با ب[5 ]:ـــ مـُؤ مـن دریک روده طـعـام مـیخـورد ( 1893 ): ــ روایت است که ابن عُــمَــررضی الـلهُ عـنهُـمـا تا مُسکـینی را نـمی یافت که هـمراهـش نان بخورد، طـعام نـمی خورد، روزی شخصی را آوردند که با وی نان بخورد، این شخص بـســیار نان خورد، ابن عُــمَــررضی الـلهُ عـنهُ به خادمش گـُـفـت: این شخص را دوباره نزدم مـیاور، زیرا پـیغُـمبـرخُـدا (صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) فـرمُـودندکه:﴿ مُـسُلمان دریک روده طعـام میخورد،وکـافـردرهـفـت روده﴾. . ( رواءالبُخاری ـــ 5393 ). با ب[6 ]:ـــ طـعـام خـوردن درحـال تـکـیـه دادن ( 1894 ): ــ ازابـُو جُـحَـیـفـَه (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُـفـت:نزد پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) بودم، ایـشـان به شخصی که درنزد شان بود گــُفـتـند:﴿.مـن درحـالـیکـه تکـیـه داده بـاشـم نـان نـمـی خـورم ﴾. ( رواءالبُخاری ـــ 5399 ). با ب[7 ]:ـــ پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) هـیچ طـعـامی را بـد نـه میگـُفـتنـد ( 1895 ): ــ از ابـوهـُـرَ یـره (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُـفـت: پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) هـیچ طـعـامی را بـد نـه میگـُفـتنـد، اگر اشـتها داشتند مـیخوردند، واگر بد شان می آمـد آن طعام را ترک مـیکردند. ( رواءالبُخاری ـــ 5409 ). با ب[8 ]:ـــ پُـف زدن درجَــو ( 1896 ): ــ ازسَـهٌـل (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که کسی ازوی پُـرسـید: آیـا شُما درزمان پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) طعام پاک کرده شده را دیده بودید؟گـُـفـت:نــه، گـُـفـت:آرد جَـورا غـَربال میکردید؟گـُـفـت:نــه، بلکه[ جهت پاک کردن آن] دران پُـف میکردیم.( رواءالبُخاری ـــ 5410 ). با ب[9 ]:ـــ خـوراک پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) وصحابه های شان ( 1897 ): ــ از ابــوهُــرَیــرَه (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُفـت:روزی پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ )خُــرماهای را بین صـحـابۀ خود تـقـسیم نموده وبـهرکدام هـفت دادنه خُـرمادادند، واز هـفـت دانه خُـرمای که بـمن دادند یک دانـۀ ازآنها خـراب بود، وآن یک دانـۀ خـراب ازهـمۀ آنها برایم بهـترمَـزه داد، زیرا محکـم به دندانهایم چـسـپـید. ( رواءالبُخاری ـــ 5411 ). ( 1898 ): ــ روایت است که ابــو هُــرَیــرَه (رضی الـلهُ عـنهُ) مَـردُمی را دید که گـُسـفند بـِریانی پیشـروی شان نهاده است، آنها ابــو هُــرَیــرَه رادعوت به خوردن نمودند، ولی او ازخـوردن ابا ورزیده و گـُـفـت: پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) ازدُنـیا رفـته وازنان جَـوسـیرنـشدند.( رواءالبُخاری ـــ 5414 ) ( 1899 ): ــ ازعـــائـــشــه(رضی الـلهُ عـنهـا) روایت است که گـُـفـت: خـانـوادۀ پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ )ازروزیکه به مَــدیــنـَه ، تا هنگام وفات[پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ )] سـه روز مَـتوالی ازنان گـندُم ســیرنـشـدند. ( رواءالبُخاری ـــ 5416 ). با ب[10 ]:ـــ شـــیـر روغـــن ( 1900 ): ــ روایت است که عـــائـــشــه(رضی الـلهُ عـنهـا) هـمـسر پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) عادت داشت که اگر کسی از خانواده اش وفات یافته وزنها جمع میـشدنـد، بعدازآنکه به خانه های خود میرفـتند، کسانیکه از اقوام وخانوادۀ صاحب مُـرده باقی مـیماند، امر میکرد تامقـداری شـیررو غـن تهــیه نمایند، بعدازان نان را ریزه نموده و شـیرروغـن رادرآنها ریـخـته و میگـُـفـت: ازین طعام بخورید زیرااز پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) شـنـیدم که میفـرمُـودند:﴿ شـیـرروغــن سـبـب آرامـش قـلب مَـریض گـردیـده وغَـمَـش را تاانـدازۀ ازبـین می بَـرد.﴾ .( رواءالبُخاری ـــ 5417 ) با ب[11 ]:ـــ طـعـام خـوردن در ظرفی که به نُقـره گـرفـته شده است ( 1901 ): ــ ازحُــذ َیـٌـفـَه (رضی الـله عـنهُ)روایت است که گـُـفـت:از پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) شـنـیدم که میفـرمُـودند:﴿ ابـریـشُـم ودیـبـاج رانـپَُـوشـید، ودر ظرف طـلا ونـُقـره چـیزی نـیا شامـید، ودر قـاب های طـلا ونـُقـره چـیزی نـخوریـد، زیرا ازاین چـیزهـا دردُنـیا غـیر مُسُلمانان، ودرآخـرت برای ما [مُسُلمانان] است﴾. ( رواءالبُخاری ـــ 5426 ). با ب[12 ]:ـــ شـــخــصـیکـه برای بـرادران خـودطـعـامی تـهـیه مینماید ( 1902 ): ــ از ابـُو مَـسـعَُـود انصاری (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُفـت:شخصی ازانـصاربه نام ابُـو شُـعَـیب غلام غـصابی داشت، به غلام خود گـُــفـت که:برایم طعامی تهـیه نما، زیرا میخواهـم پـیغُـمبـرخُـدا (صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ ) را با چـهار نفردیگر دعوت نمایم، وهمان بود که پـیغُـمبـرخُـدا (صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ )را با چـهار نفردیگر دعوت نمود، شخص شَـشـُمی هم بدنبال شان به راه افتاد، پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّمٌ) ] به میـزبان گــُفـتـند:﴿ تـو پـنج نـفـر مـارا دعـوت نموده بـودی، واین شـخص خودش با ما آمده است، اگـرمـیخواهی برایش اجازه بده و اگـر مـیخواهی جـوابـش بـده ﴾.آن شخص گـُــفـت:بـلکه برایش اجازه میدهم. ( رواءالبُخاری ـــ 5434 ). با ب[13 ]:ـــ خـُــوردن خُــرمـا بـاخـیــار ( 1903 ): ــ ازعَـبدُالـلـه بن جَعـفـَر بن ابی طـالـب (رضی الـلهُ عـنهُـمـا)روایت است که گـُـفـت: پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) رادیدم که خُـرمـارابا خـیارمیخوردند.( رواءالبُخاری ـــ 5440 ). با ب[14 ]:ـــ خُــــرمـای تـازه و خُــــرمـای خُـشک ( 1904 ): ــ از جــابـِر بن عَـبدُالـلـه (رضی الـلهُ عـنهُـمـا)روایت است که گـُـفـت:در مَــدیــنـَه شخص یهـودی وجودداشت که برایم تا وقت بدست آمدن خُـرمـا قرض میداد. جــابـِررضی الـله عـنهُ مـیـگـویـد: تنها زمینـم همان بود که درراه رُومَــه واقع گردیده بود، این زمین دریکی از سالها میوه نداد، وباآنهم آن شخص یهـودی هنگام چـیدن خُـرماآمده [ومطـالبۀ قـرضش رانمود] وچون خُـرمای را نـچیده بودم که برایش بدهـم، ازوی خواستم تا برایم یک سال دیگر مُهـلت بدهد، ولی او قـبول نکرده واِبـاورزید. ازموضوع به پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) خبردادم، ایشـان برای صحـابه های خودفـرمُـودند: ﴿ بـیائـید باهم رفـتـه واز یـهـودی برای جـابـِرمُهـلت بخـواهـیم ﴾. همان بود که به نخـلستان آمده و پـیغُـمبـر خُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) دراین مورد باآن یـهـودی سُخـن گـُفـتند، و یـهـودی درجواب شان میگـُــفـت: یـاابـالـقـاسـم! برایـش مُـهـلت نـمیدهـم چون پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) این مُـوَقـف رامــشاهـده نمودند،برخـاسـته وداخل نخـلـسـتان گردش نمودند، بعدازان باز گـشته ودوباره درمورد مُـهـلت باآن یـهـود سُخـن گـُفـتند، ولی اوقبول نکرده واِبـا میورزید، من برخاسته واندکی خُـرمای تازه آورده وپیش روی پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) گـُذاشتم، ازان خُـرماها خورده و پُـرســیـدنـد:﴿ سـایـه بـانـت کـُجـا است ﴾؟ برای شان نشــان دادم، فـرمُـودند:﴿ آن را بـرایـم فـرش کـُن ﴾.آن را فـرش کرده وایشـان رفـته ودران سـایه بان خـوابیدند، بعد ازانکه بیدار شدند، مقداردیگری خُـرمای تازه برای شان آوردم، ازآنها مقداری خورده ونزد یـهـودی آمـده وباز درمورد قرض باوی سُخن زدند، واو اِبـاورزید، بعدازان برای بار دوم دربین خُـرماهای تازه گردش نموده و فـرمُـودند:﴿ یـاجـابـِر!خُــرمـاهـارا چـیـده وقـرض خـودرا اداکـُن ﴾. جــابـِررضی الـله عـنهُ مـیـگـویـد: خُــرمـاهـارا چـیـدم و پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) نـزد خُـرماهای چیده شده ایــسـتاده شـدند، ومن ازان خُــرمـاهـا قـرض خـودرادادم، وبعدازادای قـرض هـمان اندازۀ دیگربرایم باقی مـاند، آمـده واین خـبر خوش را برای پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) رساندم، فـرمُـودند:﴿ خـودم شـهـادت مـیـدهــم کـه مـن رســول خُــدا هـسـتـم ﴾.( رواءالبُخاری ـــ 5443 ). با ب[15 ]:ـــ خُــــرمـای عَــجٌـوَه ( 1905 ): ــ ازسَـعـد بن ابی وقـاص(رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُفـت: پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) فـرمُـودند:﴿ کـسـیکه صُبح هَــفـت دانـه خُــرمـای (عَــجٌـوَه) بخـورد،درهـمان روززَهـٌـر وجـادوبـراو ضـَـرر نـمـیکـُنـد. ﴾.( رواءالبُخاری ـــ 5445 ). با ب[16 ]:ـــ لــیـســیـدن انـگــُشـتـان ( 1906): ــ ازابن عَـبـاس (رضی الـلهُ عـنهُمـا)روایت است که پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) فـرمُـودند: ﴿ وقـتیکه چـیزی خـوردید تاوقـتیکه دست خودرانه می لـیـســید آن راپاک نه کـُنید﴾ .( رواءالبُخاری ـ 5456). ( 1907 ): ــ ازجــابـر بن عَـبـدُالـلـه (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُـفـت:درزمان پـیغُـمبـرخُـدا (صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) دسـتمال دیگری بجز از کـفـهای دست، بازوها، وقـدمهای خود نداشتیم. .﴾.( رواءالبُخاری ـــ 5457 ). با ب[17 ]:ـــ بـعـد از طـعـام خـوردن چـه باید گـُفـت ؟ ( 1908 ): ــ ازابُــواُمـامَـه (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) وقـتیکه دسـتـر خـوان برداشته میشد مـیگــُفـتـنـد :﴿الـحَـمٌـدُلِـلـهِ حَـمٌـدَا کـَثـیرَاطـِّیـِـبـَا مُـبَارَکـَافِـیـهِ،غـَیرَ مَکـٌفی وَلاَمُـوَدٌعٍ وَلاَ مُسـتـَغـٌنی عَــنٌـهُ رَبَّـنَا﴾.( رواءالبُخاری ـــ 5458 ). ( 1909 ): ــ وازابُــواُمــامَـه (رضی الـلهُ عـنهُ)درروایت دیگریآمده است که گـُـفـت: پـیغُـمبـرخُـدا (صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم) هنگامیکه از طـعـام خوردن فارغ میشدند میگــُفـتـند﴿الـحَـمٌـدُلِـلـهِ الـذی کَـفـَانَا وَ اَرٌوَانَا، غـَیرَمَکـٌفی وَلاَمَـکٌـفـُورٍِ .﴾ .( رواءالبُخاری ـــ 5459 ). با ب[18 ]:ـــ این قـول خُــداونــد مُـتعـَال که مـیفـرمـایـد: {﴿ وچـون طـعـام خـوردیـد پـراگـنده شـویـد ﴾} ¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯² ²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯ {﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعام غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيث إِنَّ ذالِكُم كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللّهُ لايَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجاب ذالِكُم أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذالِكُم كانَ عِنْدَ اللّهِ عَظِيماً ﴾}﴿ 33:53 احـزاب ﴾
{﴿ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در خانه هاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، مشروط بر اينكه (قبل از موعد نياييد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد; امّا هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد; و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد; زيرا اين عمل، پيامبر را ناراحت مى نمايد، ولى از شما شرم مى كند (و چيزى نمى گويد); امّا خداوند از (بيان) حق شرم نمى كند. و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (بعنوان عاريت) از آنان [=همسران پيامبر ]مى خواهيد از پشت پرده بخواهيد; اين كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است. و شما حق نداريد پيامبر خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد كه (گناه) اين كار نزد خدا بزرگ است! ﴾} ²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯² ²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯ ( 1910 ): ــ ازانـس (رضی الـلهُ عـنهُ)روایت است که گـُـفـت:از قـِصۀ حـجـاب از همۀ مَـردُم من با خـبر تـرم واُ بی بن کَـعب دربارۀ آن از من سوال میکرد، هنگامیکه پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) با زَیــنـب بنت جَـحِش رضی الـلهُ عـنهـا در مَــدیــنـَه ازدواج نمودند، مَـردُم را دروقت چاشت برای طعام دعوت نمودند،بعدازاینکه مَـردُم برخاستند، پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم )نشــسته وعـِدۀ از مَــردُم با ایشان نشـستند، تااینکه پـیغُـمبـرخُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) هم برخاسته وبطرف حُـجرۀ عـــائـــشــه رضی الـلهُ عـنهـا رفـتند، ومن هم هـمراه شان رفـتم، وفکر کردند که مَـردُم بیرون شده ورفـته اند، ازینرو برگشته ومن هم با ایشان برگشتم، ولی دیدیم که مَـردُم هنوز بجای خویش نشسته اند، باز برای باردوم برگشته ومن هم با ایشان برگشتم،تااینکه به دروازۀ حُـجرۀ عـــائـــشــه [رضی الـلهُ عـنهـا]رسیدیم، ودیگر گـُمان کردیم که آنها برخاسته اند،وهمان بود که برگشته ومن هم با ایشان برگشتم،دیدیم که مَـردُم برخاسته اند،وپـیغُـمبـر خُـدا(صَلـَّیَ اللهُ علیهِ وَآلِـهِ وَسَـلـَّم ) بین من وبین خود پَـردۀ آویزان کرده وحـجـاب نازل گردید. .( رواءالبُخاری ـــ 5466 ).
¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯¯²| خــتــــــــــــم کــتـاب[ 63 ] آداب طـعـام خـوردن [²¯¯²{{{{²¯¯²{{{{²¯
|