قرآن وسائینس سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید.
نقل صحیح البخاری به دری
بخش دری صحیح البخاری کتاب ابـوا ب صفت نـُماز
..باب [1] :بالا کردن دستها در تکبیراول ،دروقت شروع نـُماز ( 425 ) ـــ ازعبدالـله بن عـُمر ( رضی الـله عـنهما ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )هنگام شروع نـُماز ، وهنگام تکبیر گفتن برای رکوع ، دستهای خودرا تا برابر شانه های خودبالامی کردند، وچون سر خودرا از رکوع بالامیکردند ، نیزدستهای خودرابالا کرده ومیگفتند: ﴿ ( سـَمـِعَ الـلهَ لـِمـَن حـَمـِدَه ، ربـَنا ولـکَ الحمد ) ﴾، ولی دروقت سـَجده کردن دستهای خودرابالانه می کرد نه می کردند. (رواءالبخاری 735 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [ 2]:ـــ نهادن دست راست بر بالای دست چپ . ( 426 ) ـــ از سـَهل بن سـَعد ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : به مردم امر می شدکه هنگام نـُماز، دست راست خودرا بالای دست چپ خود بگذارند. (رواءالبخاری 740 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [3 ]:ـــ بعداز تکبیرتحریمه چه باید خواند ؟ ( 427 ) ـــ ازانس ( رضی الـله عـنه) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) ، وابوبکر وعـُمر( رضی الـله عـنهما ) ، نـُمازرابه ﴿ الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِينَ ﴾ شروع میکردند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 743 ) ( 428 ) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )بین تکبیر [ تحریمه ]وبین قرائت ،یک کمی سکوت میکردند ، گفتم ، یا رسول الـله!پدر ومادرم فدای شما، درسکوت بین قرائت وتکبیر چه می خوانید ؟ فرمودند: ﴿اَللهـُمَ باعد بیَنی وَبَینَ خـَطایایَ ،کَماباعـَدت بین المَشرِ ِق والمغرِبِ ، اَللهـُمَ نَقنی مِنَ الخطایا کَََـَما یُنََـَقی الثَوبُ الاَبیَضَ مِنَ الدَنسِ، اَللهـُمَ اغـسل خطایایَ بِالماء وَالثَلجِ وَالبَرَد ﴾ (رواءالبخاری 744 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [4 ]:ـــ . ( 429 ) ـــ ازاز اسماء بنت ابی بکر ( رضی الـله عـنهما ) درحدیث کسوف که قبلأ گذشت ـــ ( 430 ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ بهشت به من نزدیک شد ، تاجائیکه اگر جرئت می کردم میوۀ از میوه های آن رابرای شما می آوردم ، ودوزخ تا جائی برایم نزدیک شد که گفتم: پروردگارا! آیا من با دوزخیان خواهم بود ؟ دراین لحظه زنی [ را دیدم که ] : گـُربۀ روی اورا می خراشید ، پرسیدم: این زن چه کرده است ؟ گفتند :این گـُربه را آن قدر حبس نموده تا مرده است، نه خودش اورا طعام داده، ونه هم رهایش ساخته تاخودش از حشرات روی زمین چیزی بخورد ﴾ (رواءالبخاری 745 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [5 ]:ـــ نگاه کردن بطرف امام در نـُما ز ( 431 ) ـــ شخصی از خـَباب ( رضی الـله عـنه ) پرسید : آیا پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درنماز پیشین وعصر قرائت می خواندند ؟ گفت: بلی! پرسید : قرائت خواندن ایشان راچگونه می دانستید ؟ گفت : ازتکان خوردن لحـیۀ شان. (رواءالبخاری 746 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [6 ]:ـــ نگاه کردن به سوی آسمان دروقت نـُما ز ( 432 ) ـــ ازانس بن مالک ( رضی الـله عـنه ) روایت است که میگفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: چرا بعضی از مردم در وقت نماز خواندن بطرف آسمان نگاه میکنند﴾ ؟ لحجۀ شان درین موردتا جائی شدید شد که فرمودند : ﴿ یا ازین کار، خودداری نمایند ، ویا آنکه بینائی شان ربوده خواهد شد ﴾(رواءالبخاری 750 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [7 ]:ـــ التـفات نمودن دروقت نـُما ز ( 433 ) ـــ ازعـائـیـشه ( رضی الـله عـنها ) روایت است که گفت :از پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) دربارۀ التفات نمودن دروقت نماز خواندن پرسیدم فرمودند: ﴿ این چیزی است که شیطان از نماز بنده برای خودکمائی میکند ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 751 ) با ب [8 ]:ـــ وجوب قرائت خواندن برامام ومقتدیان درهمۀ نـُمازها ( 434 ) ـــ ازجابر بن سـَمـُره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : اهل کوفه ازدست ( سعد ) ( رضی الـله عـنه ) درنزد عـُمر( رضی الـله عـنه ) شکایت نمودند ، عـُمر( رضی الـله عـنه ) اورا عزل نموده وعـَمـار ( رضی الـله عـنه ) را به جایش مقرر نمود ، از عـَمارهم شکایت نمودند ، تاجائیکه گفتند : عـَمار نماز خواندن را خوب یادندارد، عـُمر( رضی الـله عـنه ) اوراطلب نموده وگفت : یاابااسحـق ! اینها میگویند که تونماز خواندن را خوب یادنداری، گفت : به خداوند قسم که من برای شان نماز پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) راخوانده وچیزی را از آن کم نه میکنم ، نماز خفتن راکه می خوانم ، دورکعت اول رادراز، ودو رکعت اخیررا سبک می خوانم ، عـُمر( رضی الـله عـنه ) به وی گفت: گمان من هم نسبت به توهمین چیزبود . و عـُمر( رضی الـله عـنه ) شخص ویا اشخاصی را با اوبه کوفه فرستاد ، تاراجع به اواز اهل کوفه پرسان نماید ، آن شخص دربارۀ اواز اهل کوفه پرسان نمود ، وهیچ مسجدی رادرمورد پرسان واستفساراز مردم نسبت به عـَمارفرو گذاشت نه نمود، همگی از وی تعریف وتوصیف نمودند. تااینکه به مسجد(بنی عـبـس ) رفت ، دران مسجد شخصی به نام ( اسامه بن قتاده ) که کـُنیه اش ( ابوسعد) بود، برخاسته وگفت : حالا که دربارۀ او می پرسی، باید بگویم که ( سعد ) درجهاد اشتراک نکرده ، اموال را مساویانه تقسیم نه نموده ، ودرقضایا عدالت نه میکند. ( سـعد ) ( رضی الـله عـنه ) گفت : به خداوند سوگند که به سه چیزدرباره اش نفرین خواهم کرد، [وگفت ]: به سه چیز دعا کرده[ومیگویم]: الـهی!اگراین بنده ات دروغ گفته وبرای ریا وخودنمائی چنین گفته است ، عـُمرش رادراز، فقرش رازیاد ، ودرفتنه اش دچار بگردان ، وهمان بود که درآینده چون کسی از حالش می پرسید میگفت : پیرمردی ام که درفتنه دچارشده ودعای ( سـعد ) ، بیچاره ام کرده است . راوی از جابر( رضی الـله عـنه ) روایت میکند که من آن شخص رابعداز مدتی دیدم، ازپیری ابروانش روی چشمش افتاده بود، باآنهم سرراه دختران جوان را گرفته وبطرف آنها چشمک زده وباآنها شوخی می کرد. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 755 ) ( 435 ) ـــ ازعباده بن صامت ( رضی الـله عـنه) روایت است که پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم فرمودند: ﴿ کسیکه ﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ رانخواند نمازش صحیح نیست ﴾. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 756 ) ( 436 ) ـــ ازابو هـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به مسجد داخل گردیده ، وشخص دیگری هم به مسجد آمده ونماز خواند، بعدازان نزد پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) آمده وسلام کرد، جواب سلامش را گفته وفرمودند : ﴿ رفته ودو باره نماز بخوان، چون تو نماز نه خواندی﴾آن شخص رفته ومانند بار گذشته نمازرا خواند ،باز پس آمده وبر پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) سلام داد، ایشان فرمودند: ﴿ رفته ودو باره نماز بخوان، چون تو نماز نه خواندی ﴾ آن شخص برگشته ومانند دوبار گذشته نماز را خواند، برگشته وبر پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) سلام داد ، فرمودند: ﴿ رفته ودو باره نماز بخوان، چون تو نماز نه خواندی ﴾ چون این سخن سه بار تکرار شد ، آن شخص گفت : قسم به ذاتیکه تـُرا به حق فرستاده است ، نمازی را بهتر از این یادندارم ، شما برای من یاد بدهید ، فرمودند : ﴿ وقتیکه برای نماز خواندن برخاستی ، تکبیرگفته وآنچه رااز قرآن برایت میسر باشد بخوان ،بعدازان رکوع نموده ودررکوع آرام بگیر ،بعدازان سر خودراازرکوع بالا نموده وراست استاده شو، بعدازان سجده نموده ودرسجده آرام بگیر، سپس سرت رااز سجده برداشته وآرام بنشین ، وهمین کاررادرتمام نمازت مراعات کن ﴾ (رواءالبخاری 757 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [9 ]:ـــ قرائت خواندن درنـُما زپـیشین ( 437 ) ـــ ازابو قـتـاده ( رضی الـله عـنه) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) دردورکعت اول نماز پیشین﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ ودوسورۀ دیگری را می خواندند، رکعت اول را دراز نموده ، ورکعت دوم راکوتاه می خواندند، وگاهی آیۀ را[ که تلاوت می کردند] طوری تلاوت می کردند که بشنویم ، ودرنماز عصر هم ﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ ودوسوره راخوانده ، رکعت اول را دراز ورکعت دوم را کوتاه می خواندند، وهم چنین رکعت اول نماز صبح رادرازنموده ورکعت دوم راکوتاه می کردند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 759 ) با ب [10 ]:ـــ قرائت خواندن درنـُما ز شام ( 438 ) ـــ روایت است که عبدالله بن عباس ( رضی الـله عـنهما ) روزی سورۀ ﴿ وَالـمـُر سـلات عــُرفـَأ ﴾ راتلاوت می نمود ،( اُم فـضل ) ( رضی الـله عـنها ) آن را شنیده وگفت : ای فرزندم! به خداوند قسم که تلاوت این سوره رابه یادم دادی، واین آخرین سورۀ بودکه تلاوت آن را درنماز شام از پـیغـمبـر خدا( صلی الله علیه وسلم ) شنیدم . (رواءالبخاری 763 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز ( 439 ) ـــ اززیدبن ثابت ( رضی الـله عـنه) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) راشنیدم که درنماز شام یکی ازدوسورۀ درازرا می خواندند. [ مرادازدوسورۀ دراز: سورۀ ( مـا ئـده ، واعراف ) ویا سورۀ ( انعام واعراف ) است ]. (رواءالبخاری 764 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [11 ]:ـــ بلند خواندن درنـُما ز شام ( 440 ) ـــ ازجـُبـَیربن مـُطـعـَم ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )راشنیدم که درنماز شام ، سورۀ ﴿ وَالطـُور﴾ را می خواندند . (رواءالبخاری 765 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز
با ب [12 ]:ـــ قرائت خواندن به سورۀ سـُجده دار، درنـُما زخـُفتن ( 441 ) ـــ از ابو هـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : نماز خفتن را پشت سر ابوالقاسم ( صلی الله علیه وسلم ) خواندم وایشان سورۀ ﴿ اِ ذاالسماءُا نشـَقـت ﴾ راخوانده وسـُجدۀ [ تلاوت ] رابجاآوردند، ومن هم تاروزیکه زنده باشم از خواندن این سوره سـُجدۀ تلاوت را بجا خواهم آورد. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 768 ) با ب [13 ]:ـــ قرائت خواندن درنـُما ز خفتن ( 442 ) ـــ ازبـراء ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) دریکی از سفر هادرنماز خفتن سورۀ ﴿ والتین والزیتون ﴾ راخواندند، ودرروایت دیگری این هم آمده است که : هیچ کس راخوش صوت ترـــ یاخوش قرائت ترـــ از پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )نه دیده بودم . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 769 ) با ب [14 ]:ـــ قرائت خواندن درنماز صبح ( 443 ) ـــ ازابو هـُریره( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : درهر نمازی باید قرائت خواند،وآنچه را که پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به ما شنوانده اند، به شما شنوانده، وآنچه راپنهان نموده اند، از شما پنهان خواهیم داشت ، اگرزیادتر از ﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ چیزدیگری را نه خواند، برایش روااست، ولی اگر چیزی را بیشتر از﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ بخواند،برایش بهتر است. (رواءالبخاری 772 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [15 ]:ـــ بلند خواندن قرائت در نماز صبح ( 444 ) ـــ ازابن عباس( رضی الـله عـنهما ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) باچندنفر از صحابه بسوی سوق (عـُکاظ) رفتند،واین دروقتی بود که شیاطین ازخبر آسمانی [اطلاعی ]حاصل کرده نه توانسته ودرخشش وبرق ستارگان مانع نزدیک شدن آنهابه آسمان شده بود، چون شیاطین نزدقوم خود برگشتند[قوم شان]ازآنها پرسیدند: شماراچه شده است؟گفتند:بین ما وبین خبر آسمان مانع واقع گردیده، وبرق ودرخشش ستارگان برما گماشته شده است،آنها گفتند: بدون سبب بین شما وبین خبر آسمان مانع واقع نه گردیده است ،بلکه کدام چیز نوی پیداشده است ، رفته شرق وغرب زمین را بگردید تا بـبیـنید سبب ممانعت شما ازخبر آسمان چیست ؟ آنها برگشته وبطرف ( تـهامه) ، بسوی پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )آمدند، ایشان دراین وقت درراه ( سوق عـُکاظ)درنخلستانی باصحابه( رضی الـله عـنهم )درحال ادای نماز بامداد بودند،چون [ شـیاطـین] صدای قرآن را شنیدند، به آن گوش داده وگفتند : به خداوندقسم این همان چیزی است که بین شما وبین خبر آسمان مانع گردیده است، وهمان بود که بعداز آمدن بسوی قوم خودگفتند: ﴿ ماعجب قرآنی شنیدیم،[ این قرآن]به کارهای نیک رهنمائی می نماید، وما هم به آن ایمان آوردیم ﴾ وخداوند متعال[ سورۀ (جن ) راکه ابتدایش این آیت است] ﴿ 72:1.2﴾﴿ ...إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿2﴾﴾ ﴿ بگو به من وحي شده است كه جمعي از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجيبي شنيدهايم! (1) كه به راه راست هدايت ميكند، لذا ما به آن ايمان آوردهايم، و هرگز احدي را شريك پروردگارمان قرار نميدهيم. (72:2) ﴾ برپیغمبر خود نازل گردانید، ودرواقع همان قول « جـنیات » رانازل نمود. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 773 )
( 445 ) ـــ ازابن عباس ( رضی الـله عـنهما ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درآنچه مامور به خواندن شده بود، خوانده ودر آنچه مامور به سکوت ازان شده بود ،سکوت می نمودند ، ﴾﴿.... وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا... ﴾ش 3- سوره: 19 , آیه: 64 ﴿ ﴿... و پروردگارت هرگز فراموش كار نبوده (و نيست). ﴾ . ﴾﴿...لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. ... ﴾ 33:21 ﴿ ﴿ ...قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست... ﴾
حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 774 ) با ب [16 ]:ـــ کیفیت قرائت خواندن درنماز ( 446 ) ـــ ازابن مسعود ( رضی الـله عـنه ) روایت است که شخصی نزدش آمده وگفت:شب گذشته یکی از سوره های مفصل رادریک رکعت خواندم، گفت: این گونه قرآن خواندن شعر خواندن است ، من سوره های همانندرا که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) باهم می خواندند، به خوبی میدانم ، وازان جمله بیست سوره را ذکرنموده، [وگفت : ازاینها]دوسوره را دریک رکعت می خواندند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 775 ) با ب [17 ]:ـــ دردورکعت اخیرتنها ﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ خوانده میشود ( 447 ) ـــ ازابو قـتاده ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )درنماز پیشین دردورکعت اول : ﴿الحـَمـدُ لـله ﴾ ودوسوره، ودردورکعت اخیر: تنها . ﴿الحـَمـدُ لـله ﴾را می خواندند ، وبعضی آیات را به ما شنوانده ورکعت اول رااز رکعت دوم درازتر می نمودند، ودرنماز عصر وصبح نیزهم چنین می کردند. (رواءالبخاری 776 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [18 ]:ـــ بلند گفتن امام ( آمین ) را ( 448 ) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ وقتیکه امام آمین میگوید، شما هم آمین بگوئید، زیرا کسیکه آمین گفتن اش باآمین گفتن ملائکه موافقت نماید، گناهان گذشته اش بخشیده می شود. ﴾ (رواءالبخاری 780 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز
با ب [19 ]:ـــ فضیلت ( آمین )گفتن ( 449 ) ـــ و ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ وقتی کسی از شمایان ( آمین )گفته ،وملائکه درآسمان ( آمین) بگویند،و(آمین)یکی بادیگری موافقت نماید، گناهان گذشته اش بخشیده میشود. ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 781 ) با ب [20 ]:ـــ اگر کسی پیش ازرسیدن به صف رکوع نمود ( 450 ) ـــ از ابوبکر ( رضی الـله عـنه) روایت است که وی وقتی به نمازرسید که : پـیغـمبـر خدا( صلی الله علیه وسلم ) درحال رکوع کردن بودند،اوپیش از آنکه به سر صف برسدبه رکوع رفت،این واقعه را برای پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) گفت ،فرمودند: ﴿ خداوند حرص ترازیادتر نماید، ولی دومرتبه چنین کاری نه کن ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 783 ) با ب [21 ]:ـــ تمام کردن تکبیر دررکوع ( 451 ) ـــ ازعمران بن حـُصین ( رضی الـله عـنه ) روایت است که اوباعلی( رضی الـله عـنه ) دربصره نماز خوانده وگفت :این شخص مارابه یاد نمازی انداخت که با پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )می خواندیم، وگفت که پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درهر باری که سر شان رابالا وپایان می کردند، تکبیر می گفتند. (رواءالبخاری 784 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [22 ]:ـــ تکبیر گفتن هنگام بلند شدن از سجده ( 452 ) ـــ از ابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )چون به نماز شروع می کردند، هنگام ایستادن به نماز تکبیرگفته، وچون به رکوع می ر فتند، باز تکبیر میگفتند، وهنگام بالا کردن سر شان از رکوع ( سـَمِعَ الـلهُ لـِمـَن حـَمـِدهَ ) گفته، ودرحالیکه هنوز ایستاده بودند: ( رَبَنـا وَلـَکَ الحـَمدُ ) می گفتند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 789 )
با ب [23 ]:ـــ نهادن کف دست برزانودروقت رکوع کردن ( 453 ) ـــ ازمُصعب ( رضی الـله عـنهما ) روایت است که گفت :درپهلوی پدرم نماز خوانده و[درهنگام رکوع کردن] دوکف دستم رابهم جفت کرده وبین هردورانم گذاشتم، پدرم مراازاین کارمنع کرده وگفت: مانیز چنین می کردیم ، ولی ازآن نهی شده وبما امر گردید تادستهای خودرابه زانوهای خود بگیریم. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 790 ) با ب [24 ]:ـــ دررکوع باید پشت خودراهموارنموده وآرام گرفت ( 454 ) ـــ ازبـَراَء ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت :اندازۀ رکوع وسجدۀ پـیغـمبـر خدا( صلی الله علیه وسلم )واندازۀ نشستن شان بین دو سجده ، واندازۀایستادن بعد ازرکوع نمودن باهم برابر بود، ولی قیام وقعودشان چنین نبود. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 792 ) با ب [25 ]:ـــ دعاکردن دررکوع ( 455 ) ـــ ازعـائـیشه ( رضی الـله عـنها ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) دررکوع وسجدۀ خودچنین می گفتند: ﴿ سـُبحـَانـَک اللهـُمَ رَبـَنـآ وَبـِحـَمدِکَ ، اللهـُمَ اغـفِـرلِی ﴾ . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 794 ) ( 456 ) ـــ و ازعـائـیشه ( رضی الـله عـنها )در روایت دیگری آمده است که گفت : پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) آن چیزی را درحالت رکوع وسجده میگفتند که درقرآن کریم مامور به گفتن آن شده بودند . (رواءالبخاری 827 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [26 ]:ـــفضیلت (اللهُم رَبـَنا لـَکَ الحـَمدُ) ( 457 ) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه) روایت است که پـیغـمبـرخدا(صلی الله علیه وسلم) فرمودند: ﴿ وقتیکه امام ( سـَمِعَ الـلهَ لِمَن حـَمِدَ هُ ) گفت ، شمابگوئید : (اللهـُمَ رَبـَنـآ لَکَ الحَمدُ ) زیراقول هر کس که با قول ملائکه موافق شود، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود . ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 796 ) با ب [27 ]:ـــ . ( 458 ) ـــ و ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت :نماز پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) را[برای شما] نزدیک ساخته وتوضیح می دهم، پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )دررکعت اخیر نماز پیشین، ونماز خفتن، ونماز صبح ، بعداز اینکه ( سـَمِعَ الـلهَ لِمَن حـَمِدَ هُ ) میگفتند، دعای قنوت را می خواندند،[ ودردعای خود]برای مسلمانان دعا نموده، وبرکفارلعنت می فرستادند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 797 ) ( 459 ) ـــ ازانس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت :[ دراول امر] دعای قنوت، درنماز شام ونماز صبح خوانده می شد. (رواءالبخاری 798 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز ( 460 ) ـــ ازرفاعه بن رافع زُرَقی ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : روزی پشت سر پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )نماز می خواندیم، چون سر خودرا ازرکوع بالا نمودندگفتند : ( سـَمِعَ الـلهَ لِمَن حـَمِدَ هُ ) شخصی ازپشت سر شان گفت : (رَبـَنـآ وَ لَکَ الحَـمدُ ، حَـمدَا طـیِـِبَا مـُبارکَا فـیه ) چون از نماز فارغ شدندپرسیدند: ﴿ گوینده کی بود ؟ ﴾ آنشخص گفت: من بودم، فرمودند: ﴿ سی وچندملک رادیدم که درنوشتن ثواب آنچه که گفتی بریک دیگر سبقت می جستند، وهریکی می کوشیدکه ازدیگری پیشتر نوشته کند. ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 799 )
با ب [28 ]:ـــ آرام گرفتن بعدازبلند کردن سرازرکوع ( 461 ) ـــ از انس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که :اوطرز نماز خواندن پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم )راوصف می کرد، وچون هنگام نمازسرخودراازرکوع بلند می کرد، همان طورمی ایستادتا جائیکه انسان باخود می گفت: شاید[ به سجده رفتن را ] فراموش کرده است. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 800 ) با ب [29 ]:ـــ به مجرد تکبیر گفتن باید سجده نمود ( 462 ) ـــ ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )هنگام بلند کردن سر خودازرکوع می گفتند: ﴿ ( سـَمِعَ الـلهَ لِمَن حـَمِدَ هُ ، رَبـَنـآ و لَکَ الحَمدُ ) ﴾[ و] مردمی رانام برده وبرای شان دعا کرده ومی گفتند: ﴿الهی ولید بن ولید، سَلَمَه بن هشام ،عَیَاش ابن ابی ربیعه ، ومسلمانا مستضعف رانجات بده، خدایا! عذاب خودرابرطایفۀ مـُضرشدید ساخته، وایشان رابه قحطی مانند قحطی زمان یوسف [ علیه السلام ] دچار بگردان ﴾ ، ودرین وقت مردم مشرق زمین ازطایفۀ مضر بوده وبا پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )مخالف بودند. (رواءالبخاری 804 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [30 ]:ـــ فضـیـلـت سـُجـده ( 463 ) ـــ و ازابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که مردم گفتند :یارسول الـله!آیاپروردگارخودرادرروزقیامت خواهیم دید؟ فرمودند: ﴿ آیادردیدن ماه شب چهاده که ابری هم نباشد،دچار شک واشتباه می شوید؟ ﴾ گفتند: نه ، یارسول الـله! فرمودند: ﴿ آیاازآفتاب درروزی که ابری هم نباشد،دچار شک واشتباه می شوید؟ ﴾ گفتند: نه ، فرمودند: ﴿ شما هم [ پروردگار خودرا] به همین گونه خواهید دید،مردمان درروزقیامت حشر گردیده وجمع می شوند، خداوند متعال به آنها می گوید: هرکسی پیرو معبود خود باشد، دراین جااست که عدۀ پیرو آفتاب، گروهی پیرو ماهتاب، وعدۀهم پیرو طاغوتها می شوند، وامت اسلام درحالیکه گروهی از منافقین با آنها هستند باقی می ماند، خداوند متعال نزد شان آمده ومیگوید: من پروردگارشما هستم ، مردم میگویند: تاپروردگار ما نیامده واورانه بینیم،همین جا جای ما است وهنگامیکه پروردگار مابیاید اوراخواهیم شناخت، خداوند متعال آمده ومیگوید:من پروردگارشما هستم ، مردم میگویند: توپروردگارماهستی،وخداوند آنهارابطرف خود دعوت میکند . دراین وقت پـُلی برروی دوزخ نصب گردیده ومن اولین کسی هستم که با امت خود از آن پـُل عبور می نمایم ، ودراین روزغیر از پیغمبران کس دیگری سخن نه می زند، وسخن پیغمبران دراین روز این است که : ( الهی !توخود حفظ کن، الهی !توخود حفظ کن )، ودردوزخ چنگگ های است خار مغیلان،وآیا خار مغیلان را دیده اید ؟ ﴾ گفتند بلی! فرمودند : ﴿ این چنگگ هاهم مانند خار مغیلان است، ولی بزرگی آنهاراجز خداوندکس دیگری نه میداند، این چنگگ هامردمان رابه تناسب اعمال شان می ربایند، مردمی به سبب اعمال خود هلاک گردیده، و مردمی سر نگون گردیده وسپس نجات می یابند. وچون خداوند متعال بخواهدکسانی رااز دوزخیان مورد رحمت خودقراردهد، به ملائکه امر نموده ومی فرماید: ( آنهای که خدارا عبادت می کرده اند [ازدوزخ ] بیرون کنید ) [ ملائکه ] آنهارا ازاثر سـجاۀ پیشانی شان شناخته وازدوزخ بیرون می کنند، وخداوند خوردن آثار سجده را بردوزخ حرام گردانیده است ،واینها از دوزخ بیرون می شوند، وآتش همۀ وجود بنی آدم به استثنای سجده گاه اوراخورده واز بین می برد، وآنهائیکه [ مورد رحمت خداوندی قرار گرفته ]وازدوزخ بیرون می شوند، آتش دوزخ گوشت وپوست شان را سوزانیده است ، دراین وقت آب حیات رابرآنها می ریزند،وآنها بار دیگر مانند دانۀ که در مجرای سیل می روید ، تازه شده ومی رویند. بعداز آنکه خداوندازقضاوت دربین بندگان فارغ می گردد، آخرین کسیکه ازدوزخیان به بهشت داخل می گردد، شخصی است که بین دوزخ وبهشت باقی مانده ودرحالیکه رویش بطرف دوزخ است دعا میکندکه : خدایا!مرااز آتش دوزخ نجات بده، بوی دوزخ مراسخت ازیت نموده وشعله اش مرا سوزانده است، [ خداوند متعال ]برایش میگوید :آیا اگردعایت قبول گردد، چیز دیگری راهم مطالبه خواهی کرد ؟ می گوید : به عزت وجلالت قسم ، که چیز دیگری رامطالبه نه خواهم کرد، و بعلاوه ازاین قسم ، عهد وپیمانهای دیگری رانیز درزمینه باخداوند می بندد، خداوند اورااز آتش دوزخ نجات می دهد . آن شخص چون بطرف بهشت رفته وشادابی وخرمی آن را می بیند، لحظۀ خاموش مانده وبعد ازان میگوید : خداوندا! مرا به دروازۀ بهشت برسان ! خداوند متعال می فرماید : مگر عهد وپیمان نه کرده بودی که چیز دیگری جز از نجات ازدوزخ، مطالبه نه نمائی؟ میگوید : خدایا! مرا بدبخت ترین مخلو قات خود مگردان! خداوند متعال می فرماید :آیا اگر این خواسته ات برآورده شود، چیز دیگری راهم مطالبه خواهی نمود ؟ آنشخص می گوید : به عزت وجلالت قسم ، که چیز دیگری راهم مطالبه نه خواهم کرد ، وبعلاوه از این قسم ، عهد وپیمانهای دیگری رانیز درزمینه با خداوندمتعال می بندد،و خداوندمتعال اورا به دروازۀ بهشت می رساند . هنگامیکه به دروازۀ بهشت رسیدوگل وریاحین وسبزی وخرمی بهشت رامشاهده نمود، لحظۀ سکوت نموده وسپس میگوید: الهی! مرا داخل بهشت بگردان ! خداوند متعال می فرماید : ای بنی آدم وای برتو!دیگر چه عذر داری؟ مگر عهد وپیمان نه کرده بودی که غیر ازآنچه برایت دادم چیز دیگری را از من نه خواهی؟ میگوید : الهی مرا بدبخت ترین بندگان خود مگردان! خداوند ازاین سخن اش می خندد[ بلا کیف] وبرایش اجازۀ داخل شدن به بهشت راداده ومیگوید : هرچه می خواهی بخواه! واوهمهمه چیز را خواسته تا آنکه همۀ خواهش هایش تمام می شود، خداوند متعال برایش میگوید : فلان چیز وفلان چیز را هم بخواه! آنهارانیز خواسته تا آنکه همۀ آن خواهشات نیز تمام می شود،چون همۀ خواهشات تمام شد، خداوند متعال می فرماید : همۀ اینها ومانند آنهارا به تو بخشیدم. ﴾ ابو سـعید خـُدَری( رضی الـله عـنه ) برای ابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )فرمودندکه : ) ﴿ خداوندمتعال برایش میگوید :آنچه را که خواستی ودَه برابر آن را به تو بخشیدم . ﴾ ابوهـُریره ( رضی الـله عـنه ) گفت : من از پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) چیز دیگری جز این گفتۀ شان که : ﴿ [ خداوند ]می فرماید: همۀ اینها ومانند آنهارا به تو بخشیدم. ﴾ به خاطر ندارم، ابو سـعید ( رضی الـله عـنه ) گفت: [ولی] من از پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) شنیدم که فرمودند: ﴿ [خداوند متعال می فرماید : ]همۀ اینها ودَه چند آن را به تو بخشیدم. ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 806 )
با ب [31 ]:ـــ سـُجـده کردن بر هـفـت استخوان ﴾ ( 464 ) ـــ ازابن عباس ( رضی الـله عـنهما ) دریکی از روایات آمده است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ امر شده ام که برهفت استخوان سجده نمایم ، برپیشانی ـــ وبادست خود به بینی خود اشاره نمودندـــ ودودست ، ودوزانو، وسر انگشتان پا ، ولی نباید لباس ها ویاموی بدن خودراجمع نموده وبه هم بپیچیم ﴾ . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 812 ) با ب [32 ]:ـــ آرام گرفتن بین دو سـُجـده ( 465 ) ـــ ازانس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : من از اینکه به شمایان نمازی را مانند نماز پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )، بخوانم دریغ نه می کنم .[ وبقیه حدیث قبلأ گذشت ]. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 821 ) با ب [33 ]:ـــ [نمازگذار]بازوهایش رانبایددرسجده فرش نماید ( 466 ) ـــ وازانس(رضی الـله عـنه) روایت استکه: پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم) فرمودند: ﴿ درسجده آرام گرفته ومعتدل باشید ، وبازوهای خودرامانند بازوی سگ[ برزمین] فرش نه کنید.﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 822 ) با ب [34 ]:ـــ کسیکه دررکعت اول نشسته وبعدازآن برخاسته است ( 467 ) ـــ ازمالک بن حـُوَیرِس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادیده است که دررکعت اول نماز بطورکامل نشسته، وبعدازان برخاسته اند . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 823 )
با ب [35 ]:ـــ هنگام بالاشدن ازسجده بایدتکبیر گفت ( 468 ) ـــ از ابو سـعید خـُدَری ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : وی هنگام نماز خواندن در انجام دادن این اعمال با صدای بلندتکبیر می گفت : دروقت سجده کردن، دروقت بالاکردن سرش از سجده، دروقت برخاستن ازسر دورکعتی، ومیگفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) دیده ام که چنین کرده اند . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 825 ) با ب [36 ]:ـــ سـنت نشستن برای تشهـُد ( 469 ) ـــ ازعبدالله بن عـُمر ( رضی الـله عـنهما ) روایت است که : وی درنماز هنگام نشستن چارزانومی زد، ولی چون پسرش رادیدکه چنین میکند، اوراازاین کار نهی نموده وگفت :سنت نماز این است که: [هنگام نشستن ] پای راست را ایستاده کرده، وپای چپ رالای دهی، پسرش گفت: پس تو چراچنین نه کرده وچارزانو می زنی؟ ا بن عـُمر ( رضی الـله عـنهما ) گفت پاهایم تحمل نشستن مرا ندارد. (رواءالبخاری 827 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز ( 470 ) ـــ ازابو حـُمـَیده ساعدی ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : من از همۀ شمایان طرز نمازخواندن پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )رابهتر بخاطر دارم، من پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )رادیدم که هنگام تکبیر گفتن، دستهای خودراتا شانه ها رسانده ، ودررکوع ، دستهای خودرا به زانوهای خود گرفته وپشت خودرا هموار می کردند، وچون سر خودراازرکوع بلند می کردند، طوری راست ایستاده می شدندکه مُهره های کمرجابجا می شد، وهنگام سجده کردن دستهای خودرا نه برروی زمین فرش کرده ونه هم به پهلوی خود می چسپاندند، ودراین وقت سر انگشتان پای خودرا بطرف قبله می کردند، وچون دردو رکعتی می نشستند، بربالای پای چپ خود نشسته وپای راست خودرا ایستاده می کردند، ولی هنگام نشستن دررکعت اخیر، پای چپ خودراپیش نموده وپای دیگرراایستاده می کردند، وبرروی سرین خود می نشستند . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 828 )
با ب [37 ]:ـــ کسیکه تشهـُد اول راواجب نه میداند ( 471 ) ـــ ازعبدالـله بن بـُحـَینه ( رضی الـله عـنه ) روایت است که صحابۀ پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) واز قبیلۀ ( ا ََزد شـَنـَوءَه) ،هم پیمان اولاد ( عـبد مناف ) بوده، روایت است که پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) نماز پیشین را بایشان خوانده، ودرسردورکعتی نشسته وبرخاسته اند، چون نماز را تمام نمودند ـــ ومردم منتظر سلام دادن شان بودند ـــ ودرحالیکه نشسته بودند، تکبیر گفته ، وقبل از سلام دادن، دوبار سجده نموده ، وسپس سلام دادند. (رواءالبخار ی 829 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [38 ]:ـــ تشـهـُددرجلسۀ اخیر ( 472 ) ـــ ازعبدالـله بن مسعود ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت :[ دراول امر ] وقتیکه پشت سر پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) نماز می خواندیم ، چنین می گفتیم :سلام برخدا ، سلام بر جبرئیل ومیکائیل ، سلام برفلان وفلان، پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) براین ملتفت گردیده وفرمودند: ﴿ سلام خود خداوند متعال است ، وقتیکه کسی از شما درنمازش [ به تشـهدنشست ] بگوید: ( الـتَحـِیـات ُ لـله وَالصَلَواتَ وَالطَیِباتُ ،الَسَلاُمُ عَلَیکَ اَیُهَاالنَبِی ورَحمَتهُ الـلهِ وَبَرَکـاتـُهُ ،الَسَلاُمُ عَلَینا وعَلی عِبادِهِ الصا لِحِین ) واین دعای شماهمۀ بندگان صالح خداوند متعال رادرزمین وآسمان شامل می شود ـــ [ وبعدازان بگوید ]: ( اشهدُ آَن لاالـهَ الا الـلهُ ،و اشهدُ آَنَ مـُحـَمـَدآ عـَبدُهُ ورسوُلُهُ ) ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 831 ) با ب [39 ]:ـــ دعاکردن پیش از سلام دادن ( 473 ) ـــ ازعـائـیشـه ( رضی الـله عـنها ) همسر پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) روایت است که پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) درنمازچنین دعا می کردند: ﴿ ( اللهُمَ اِنی اَعـُوذ ُبِکَ مِن عَـذابِ القَبرِ، واَعـوذ ُبِکَ مِن فِـتنـَةِ المَسیحِ الدَجال، و اَعـوذ ُبِکَ مِن فِـتنـَةِ المحیا و فِـتنـَةِ الممات ، اللهُمَ اِنی اَعـوذ ُبِکَ مِنَ المآثَم والمغـرَم ) ﴾ کسی برای پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )گفت: چه سبب استکه از قرض داری همیشه به خداوند متعال پناه می جوئید؟ فرمودند: ﴿چون شخص قرض دار، دروقت سخن زدن دروغ گفته ووعده اش را خلاف میکند ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 832 ) ( 474 ) ـــ ازابوبکر صد یق ( رضی الـله عـنه ) روایت است که روزی برای پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) گفت: برایم دعائی یادبدهید که درنماز خود آن را بخوانم ، فرمودند: ﴿ اللهُمَ اِنی ظَلَمتُ نَفسی ظُلمآ کَثیرا،ولا یَغفِـرُالذُنوبَ الا انتَ ، فا غـفِـرلی مَغـفِرةََ مَن عـندکَ ، وَارحَمنی ،اِنَکَ انتَ الغفورُالرَحیم ) ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 834 )
با ب [ 40]:ـــ دعائیکه خواندنش بعداز تشهـُداختیاری است ( 475 ) ـــ ازابن مسعو ( رضی الـله عـنه ) درحدیث تشهد که پیشتر گذشت،در روایتی چنین آمده است که : ﴿ (و اشهدُ آَنَ مـُحـَمـَدآ عـَبـدُهُ ورسـوُلُـهُ ) ﴾ [ وفرمودند] : ﴿ بعدازان شخص مُخـتـار است هردعائی راکه می خواهد بخواند ﴾ . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 835 ) با ب [41 ]:ـــ سلام دادن دروقت بیرون شدن از نماز ( 476 ) ـــ ازاُم سَـلَـمـَه ( رضی الـله عـنها ) روایت است که گفت :چون پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) سلام می دادند، زنها بر می خاستند، ولی [ خود پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )پیش ازبرخاستن اندکی مکث می کردند . (رواءالبخاری 837 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [42 ]:ـــ [مقـتدی]وقتی سلام میدهد،که امام سلام بدهد ( 477 ) ـــ ازعـتبان ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : با پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )نماز خواندیم، وهنگامی سلام دادیم که ایشان سلام دادند. (رواءالبخاری 838 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [43 ]:ـــ ذکرکردن بعداز نماز خواندن ( 478 ) ـــ ازابن عباس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : ازعادات زمان پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) این بود که بعداز نمازفرض باصدای بلند دعامی کردیم ، تا جائیکه از شنیدن آواز ذکر مردم، می دانستم که نماز خوانده شده است. (رواءالبخاری 841) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز ( 479 ) ـــ ازابو هـُریره ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : فقراء نزد پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) وگفتند :مردم ثروت مند همۀ درجات اعلی ونعمت ها ی کامل جنت را نصیب شدهاند، به مانند مانماز خوانده وروزه می گیرند، ولی ثروت آنها سبب فضیلت بر مایان شده است ، زیرا بامالی که دارند حج وعـُمره کرده ، درجهاد اشتراک نموده وزکـات وخیرات میدهند فرمودند : ﴿ آیا نه می خواهید به شما سخنی یادبدهم که : اگر به آن عمل کنید،ثواب گذشته گان رادریافته واز آیندگان کسی به شما نه رسد، وشما بهترین مردمان عصر وزمان خود باشید، مگر کسیکه به مثل آنچه که شما عمل میکنید عمل کند، بعداز هر نمازی 33مرتبه ( سـُبحانَ الـله ) و( اَلحـَمدُ لِـله ) و( اَلـلهُ اَکبَر) بگوئید. ﴾ راوی میگوید: مادربین خوداختلاف نموده، بعضی از ماگفتیم که : باید 33 مرتبه ( سـُبحانَ الـله ) 33 مر تبه ( اَلحـَمدُ لِـله ) و 34 مرتبه ( اَلـلهُ اَکبَر) ، من نزد پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رفته [ وموضوع را به عرض رساندم] ، فرمودند : ﴿ ( سـُبحانَ الـله، وَاَلحـَمدُ لِـله ،وَاَلـلهُ اَکبَرُ) ومجموع اینهارا 33 مرتبه بگو ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 843 ) ( 480 ) ـــ ازمـُغیره بن شعبه ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) بعداز هر نماز فرضی چنین میگفتند : ﴿ لا اِله الا الـلهُ وحدهُ لا شَریکَ لهُ ، لهُ الحُکمَ ، ولهُ الحـَمدُ ،وَهُـوَ عَلی کُلِ شَیءِِ قَدیر، اللهُمَ لا ما نِعَ لـَما اَعطَیتَ ، ولا مُعطی لَمـا مَنَعَت ، ولا ینفَعُ ذاَالجَـدُ منکَ الجـَدَ ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 844 ) با ب [44 ]:ـــ امام بعدازسلام دادن بایدروی خودرابطرف مردمان بگرداند ( 481 ) ـــ از سَـمُـرَه ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم )وقتیکه نمازی را ادا ء می کردند، [ بعداز ادای نماز] روی خودرا بطرف ما می کردند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 845 ) ( 482 ) ـــ اززید بن خالد جُهَنی ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) نماز صبح را در( حُدَیبیه ) ـــ به تعقیب بارانیکه درشب باریده بود ـــ برای ما امامت دادند، وبعداز فارغ شدن از نماز ، روی خودرابطرف ما نموده و فرمودند: ﴿ آیا می دانید که خداوندعز وجل چه فرمود؟ ﴾ [ مردمان ] گفتند: خداوند ورسولش داناتر است، گفتند: ﴿ [ خداوند می فرماید ]که : بعضی از بندگانم به من ایمان آورده وبعضیها کافر شدند، کسانیکه گفتند: از فضل ورحمت خداوند باران بارید، اینها ایمان بمن آورده وبه ستاره گان کافر شده اند،وکسانیکه گفتند: از تاثیر فلان وفلان ستاره باران بارید، اینها کسانی اند که به من کافر گردیده وبه ستاره گان ایمان آورده اند ﴾ . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 846 ) با ب [45 ]:ـــ کسیکه به مردم امامت داده،وسپس چیزی به یادش آمده وازروی شانه های مردم گذشته است ( 483 ) ـــ ازعُـقـبه ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت :درمدینه پشت سر پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) نماز را ادانمودم ، پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) بعداز سلام دادن شتابان برخاسته ودر حالیکه از روی شانه های مردمان می گذشتند ، به خانۀ یکی از همسران خود داخل شدند، مردمان از این شتاب شان به تعجب افتادند، چون پس آمده ومتوجه شدند که مردم از شتاب شان به تعجب افتاده اند، فرمودند: ﴿ ازطلاهای که نزدم بودبه یادم آمد، نه خواستم که یاد طلا ، یاد خدارااز من ببرد، ازاین جهت[به سرعت رفته ] وامر به توزیع آن دادم . ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 851 ) با ب [46 ]:ـــ میتوان ازطرف راست ویاچپ[ازمسجد]خارج گردید ( 484 ) ـــ ازعـبدالـله بن مـسـعـود ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : نباید کسی چیزی از نماز خودرا برای شیطان بدهد، یعنی به این عقیده باشد که باید حتمأ از طرف راست [ از مسجد خارج ]شود، من خودم پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) رادیدم که بسیاری اوقات ازطرف چپ خود[ از مسجد ] خارج می شدند . حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 852 )
با ب [47 ]:ـــ آنچه که درموردسیرخام،پیاز وگندنه آمده است ( 485 ) ـــ ازجابربن عبدالـله ( رضی الـله عـنهما) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا(صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ کسیکه ازاین گیاه ــ یعنی سیر ــ خورده باشد، درمساجد ما نزد ما نیاید ﴾ راوی میگوید: برای جابر ( رضی الـله عـنه ) گفتم که مقصد شان [ ازاین گیاه ]چه بود؟ گفت :فکر نه میکنم که جز[ سیر ]خام ـــ ودر روایتی ــ جز بوی سیر، چیز دیگری بوده باشد. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 854 )
( 486 ) ـــ ازجابر بن عبدالـله ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا ( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ کسیکه سیر یا پیاز خورده است ، از ما کناره گیری نماید﴾ ویا فرمودندکه : ﴿ از مسجد ما کناره گرفته، ودر خانۀ خود بنشیند ﴾ . برای پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) دیگی را که درآن سبزیجاتی پخته شده بود، آوردند، چون بویش رااحساس نمودند پرسیدند: دردیگ چیست ﴾، وچون از محتویات آن برای شان خبردادند،به شخصیکه نزدیک شان بود گفتند : ﴿ آن را نزدیک کنید ﴾ چون محتویات دیگ رادیدند ازخوردن آنها خوش شان نه آمده وبه آن شخص گفتند: ﴿ توبخور!زیرامن باکسی مناجات میکنم که تو نه میکنی ﴾. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 855 ) ( 487 ) ـــ ودر روایتی آمده است که : طبقی که درآن سبزیجاتی قرارداشت،درمنطقۀ ( بدر) برای شان تقدیم گردید . (رواءالبخاری 855 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز با ب [48 ]:ـــ وُضـوی اطـفال ( 488 ) ـــ ازابن عـباس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که گفت : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) ازکنار قبر دورافتاده وتنهائی گذشتند، برای مردم امامت داده، وآنهاپشت سر شان بربالای آن قبر صف بستند . (رواءالبخاری 857 ) حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز ( 489 ) ـــ از ابو سـعید خـُدَری ( رضی الـله عـنه ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ غـُسل روزجمعه برهرشخص بالغی واجب است ﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 858 ) ( 490 ) ـــ ازابن عـباس ( رضی الـله عـنه ) روایت است که درجواب شخصیکه ازوی پرسید : آیا با پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) به کدام جائی بیرون شده ئی ؟ گفت :بلی! ولی اگر به سبب منزلتی که نزد شان داشتم نه می بود، ـــ نسبت به خوردسالی ام ـــ امکان خروجم میسر نبود، پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) کنار علامۀ که نزد خانۀ( ابن صـَلت )است آمده وخطبه خواندند، بعدازان زنهاآمدند ، برای زنها هم وعظ ونصیحت کرده، وآنهارا به دادن صدقه امر فرمودند،زن بود که دستش را به گوشواره اش برده ودردامن بلال می انداخت، بعد ازان پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) همراه بلال ( رضی الـله عـنه )به خانه آمدند. حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 863 )
با ب [49 ]:ـــ بیرون شدن زنها درهنگام شب وتاریکی به سوی مسجد ( 491 ) ـــ ازابن عـُمر ( رضی الـله عـنهما ) روایت است که : پـیغـمبـرخدا( صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: ﴿ اگرزنهای شما درشب اجازۀ رفتن به مسجد را خواستند، برای شان اجازه بدهید﴾ حدیث نبوی « ص » کتاب ابواب صفت نـُماز (رواءالبخاری 865 ) xxxxxxxxxx خــتـم xxxxxxxxxxx پروردگارابه همه افغانها وازجمله مجموعۀ مهاجرین توفیق عنایت فرما تا با پیروی از قرآن واحادیث نبوی «ص» خوشنودی ذات پاکت را نصیب گردیم « آمین »
|